معنی دیرکرد
لغت نامه دهخدا
دیرکرد. [ک َ] (مص مرکب مرخم، اِمص مرکب) دیرکردن. عقب افتادن. تأخیر. تعویق، جریمه ٔ دیر کرد، زیان تأخیر در پرداخت، چک شما هفت روز دیر کرد دارد، هنگام دریافت آن بتأخیر افتاده است.
فارسی به ترکی
tehir
مترادف و متضاد زبان فارسی
تاخیر، عقبافتادگی
فارسی به انگلیسی
Deferment, Delay
دارای دیرکرد
Overdue
اجازه دیرکرد بازپرداخت وام
Moratorium
دیرکرد مجاز در بازپرداخت وام
Moratorium
تاوان دیرکرد کشتی باری و راهآهن
Demurrage
فرهنگ معین
(کَ) (مص مر.) = دیر کردن: عقب افتادن، تأخیر.
فرهنگ عمید
دیر کردن،
دیر شدن،
(بانکداری) عقب انداختن پرداخت وجه سند،
تٲخیر،
حل جدول
فارسی به عربی
تاخر، أبطَأَ
واژه پیشنهادی
نکول
انگلیسی به فارسی
دیرکرد
ترکی به فارسی
دیرکرد
معادل ابجد
438