معنی دیواره

لغت نامه دهخدا

دیواره

دیواره. [دی رَ / رِ] (اِ) کنار برافراشته و بالا آمده ٔ از هرچیز. (ناظم الاطباء). چیزی چون دیوار. مانند دیوار. شبیه به دیوار. کنار برآمده ٔ ظروف و غیره چون دیواره کاسه، دیواره ٔ طشت، دیواره ٔ کشتی، دیواره ٔ چاه، دیواره ٔ کرجی. (یادداشت مؤلف).
- دیواره ٔ بینی. (یادداشت مؤلف). دیواره ٔ کوتاه. حجاب بین منخرین. وتره. رجوع به بینی شود.

دیواره. [دی رِ] (اِخ) دهی است از دهستان ذهاب بخش سرپل ذهاب شهرستان قصرشیرین در یک هزارگزی باختر سرپل ذهاب کنار شوسه ٔ قصرشیرین با 105 تن سکنه. آب آن از رودخانه ٔ الوند است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

فرهنگ عمید

دیواره

دیوارمانند، مانند دیوار، هرچیزی که شبیه دیوار باشد،

حل جدول

دیواره

جداره

مترادف و متضاد زبان فارسی

دیواره

جدار، دیوار

فارسی به انگلیسی

دیواره‌

Dividers, Division, Parapet, Partition, Purdah, Screen, Wall

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

دیواره

تقسیم، حاجز، حافه

فرهنگ فارسی هوشیار

دیواره

کنار برافراشته و بالا آمده از هر چیز

فارسی به آلمانی

معادل ابجد

دیواره

226

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری