معنی ذات الکرسی

لغت نامه دهخدا

ذات الکرسی

ذات الکرسی. [تُل ْ ک ُ] (اِخ) خداوند کرسی. صورتی از صور شمالی فلک مجاور قطب شمال که همیشه در طرف مقابل دب اکبر است بنسبت ستاره ٔ قطبی. و آن به صورت زنی بکرسی نشسته و هر دو پای فروهشته توهم شده است. سر و تنش بر کهکشان کشیده و آن را خداوند کرسی و خداوند عرش وخداوند منبر نیز نامند و مشتمل بر 55 ستاره است از جمله صدر و کف الخضیب. و صاحب جهان دانش گوید: ذات الکرسی، خداوند کرسی. نام صورتی از صور فلکیه از ناحیه شمالی و آن را بر صورت زنی توهم کرده اند بر کرسی نشسته و پایها فروهشته و آن سیزده کوکب است و از کواکب او کوکبی روشن است از قدر ثالث و او را کف الخضیب خوانند - انتهی. و نامهای دیگر آن عرش و منبر و مراءه ذات الکرسی است. رجوع به ثوابت در همین لغت نامه شود.

فرهنگ معین

ذات الکرسی

(تُ لْ کُ) [ع.] (اِ.) خداوند کرسی، دارنده کرسی، نامِ یکی از صورت های فلکیِ دور قطبی و آن تصویر زنی است که روی صندلی نشسته است، و دارای 55 ستاره می باشد.

فرهنگ عمید

ذات الکرسی

یکی از صورت‌های فلکی شمالی مرکب از چندین ستاره به‌صورت زنی که بر تخت نشسته و هر دو پا را بر زمین نهاده، عرش و منبر، خداوند منبر، مرٲه ذات‌الکرسی،

حل جدول

ذات الکرسی

از صورفلکی مجاور قطب شمال

از صور فلکی مجاور قطب شمال

فرهنگ فارسی هوشیار

ذات الکرسی

خداوند تخت از چهره های سپهری ‎ خداوند کرسی

معادل ابجد

ذات الکرسی

1422

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری