معنی رافونه
لغت نامه دهخدا
رافونه. [ن َ / ن ِ] (اِ) پودنه را گویند. (آنندراج) (از فرهنگ سروری) (برهان) (شعوری ج 2 ورق 14) (ناظم الاطباء):
رنج سکبا میکشد رافونه بهر روغنش
رنج ظلمت خضر بهر چشمه ٔ حیوان کشد.
احمد اطعمه (از فرهنگ سروری).
راقوته. راغوته. رجوع به راقوته شود.
فرهنگ عمید
پونه
حل جدول
از سبزی های خوشبو
نام های ایرانی
دخترانه، پونه
معادل ابجد
342