معنی رانده شده
لغت نامه دهخدا
رانده شده. [دَ / دِ ش ُ دَ / دِ] (ن مف مرکب) نعت مفعولی از رانده شدن. بیرون کرده شده. اخراج شده. تبعیدشده. طردشده. نفی شده. طرید. لعین. مطرود. (منتهی الارب). رجوع به راندن شود.
حل جدول
مطرود
فارسی به انگلیسی
Outcast
معادل ابجد
569