راندن
Chauffeur, Drive
سائق
609
شادی کردن
اندازه کردن
به خشم آوردن
پشت کردن
پیروى کردن
سود بردن
صادر کردن
گردنکشی کردن
ریز کردن
ناپدید کردن
گرم کردن
شاهرگ گردن
بندگی کردن
زندگی کردن
باهم زندگی کردن
با هم زندگی کردن
بانگ کردن
راهنمایی کردن
اندوهگین کردن
رنگ کردن
زراندود کردن
غافلگیر کردن
اندیشه کردن
زر اندود کردن