معنی راپرت

لغت نامه دهخدا

راپرت

راپرت. [پ ُ] (فرانسوی، اِ) گزارش. || شرح. وصف. نقل. روایت.حکایت. داستان. قصه. بیان. (فرهنگ فرانسه به فارسی نفیسی). || خبر و اخبار. (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

راپرت

(پُ) [فر.] (اِ.) گزارش، سخن چینی.

فرهنگ عمید

راپرت

گزارش کتبی یا شفاهی برای بیان خبری، بیان محرمانه،

حل جدول

راپرت

گزارش

مترادف و متضاد زبان فارسی

راپرت

اخبار، خبر، گزارش

فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

راپرت

حکایت، داستان، قصه، بیان، وصف، گزارش، روایت

معادل ابجد

راپرت

803

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری