معنی رایزنی

فارسی به انگلیسی

رایزنی‌

Conferral, Consultation, Counsel, Expediency

فرهنگ فارسی هوشیار

رایزنی

عمل و شغل رایزن مشاوره.

فارسی به آلمانی

فرهنگ معین

رایزنی

(~.) [ع - فا.] (حامص.) مشاورت.

حل جدول

رایزنی

شور، کنکاش، مشورت

کنکاش

تبادل نظر

مشورت


جلسه رایزنی

شورا


طرف رایزنی

مشار


رایزنی و مشوت

تبادل نظر

مترادف و متضاد زبان فارسی

رایزنی

تدبیر، شور، مشاوره، مشورت

فارسی به عربی

رایزنی

استشاره، مستشار، نصیحه


رایزنی کردن

استشر، انصح

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

رایزنی

278

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری