معنی ربایش
لغت نامه دهخدا
ربایش. [رُ ی ِ] (اِمص) عمل ربودن:
علما را که همی علم فروشند ببین
به ربایش چو عقاب و به حریصی چو گراز.
ناصرخسرو.
رجوع به ربودن شود. || (اصطلاح جانورشناسی) جذب. رجوع به جانورشناسی عمومی ص 14 شود.
فرهنگ معین
(رُ یِ) (اِمص.) ربودن.
فرهنگ عمید
جذب،
حل جدول
جذب
مترادف و متضاد زبان فارسی
اختلاس، دزدی، ربودن، آشام، جذب، کشش
فارسی به انگلیسی
Absorption, Attraction, Pounce, Robbery, Snatch, Swoop, Theft
فارسی به عربی
اختطاف، حجز، خطف، مسکه
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) عمل ربودن، عبور مواد غذایی و دوایی و سمی از سطوح مخاطی و جلدی بدن و گذشتن آنها از جدار شعریه خونی و لنفی و داخل شدن در خون که محیط درونی است جذب آشام.
فارسی به آلمانی
Entfu.hrung
معادل ابجد
513