معنی رتبیل
لغت نامه دهخدا
رتبیل. [رَ] (اِخ) زنبیل. ژنده پیل. جوالیقی در المعرب گوید: ملک سجستان است. فرزدق گوید: و تراجع الطرداءُ اذو ثقوا بالامن من رتبیل و الشحر (الشحر ساحل مهره بالیمن و رتبیل ملک سجستان). (المعرب جوالیقی چ مصر ص 163). در المعرب جوالیقی چ مصر این کلمه را در باب الراء بین «راوند» و «رمکه» آورده است، پس راهی برای زنده پیل و ژنده پیل خواندن این کلمه نمی ماند. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به زنبیل و تاریخ سیستان ص 91 و 271 شود.
فرهنگ عمید
عنوانی برای پادشاهان سند و کابل،
حل جدول
لقب شاهان افغان بود
معادل ابجد
642