معنی رجیم
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
سنگسار شده، رانده، مطرود، نفرین شده. [خوانش: (رَ) [ع.] (ص.)]
فرهنگ عمید
سنگسارشده،
راندهشده،
نفرینشده، ملعون،
حل جدول
نفرین شده، سنگسار کردن؛ سنگ زدن؛ سنگ زده شده؛ از روی گمان سخن گفتن؛ رانده شده از خیرات و رحمت خدا و جمع فرشتگان آسمان؛ زده شده با سنگ های شهابی است و وقتی می خواهد به آسمان عروج کند ملائکه او را سنگسار می کنند یه وسیله ی سنگ های شهابی.
مترادف و متضاد زبان فارسی
رانده، مطرود، نفرینشده، نفرینی
فرهنگ فارسی هوشیار
رانده شده، رانده از درگاه خدایتعالی
فرهنگ فارسی آزاد
رَجِیم، سنگسار شده- ملعون- لعین- نفرین شده
معادل ابجد
253