معنی رساتر

حل جدول

رساتر

اتم ، روشن ، واضح، شفاف


قطعه شعری از فریدون مشیری

رساتر از فریاد

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

اکمل

رساتر

فرهنگ عمید

ابلغ

بلیغ‌تر، رساتر،

فرهنگ فارسی آزاد

ابلغ

اَبْلَغ، کامل تر، رساتر،


افصح

اَفْصَح، فصیح تر (ین)، خوش بیان تر (ین)، رساتر و روان تر و گویا تر،

فرهنگ معین

ابلغ

(اَ لَ) [ع.] (ص تف.) بلیغ تر، رساتر.

لغت نامه دهخدا

ازجی

ازجی. [اَ جا] (ع ن تف) نعت تفضیلی از زَجو. نافذتر. رساتر: هو ازجی به منه، او نافذتر و رساتر است بدو از وی.


ابلغ

ابلغ. [اَ ل َ] (ع ن تف) بلیغتر. رساتر: ابلغ از قس بن ساعده ٔ ایادی. کنایه ابلغ از تصریح است.


حک و اصلاح

حک و اصلاح. [ح َک ْ ک ُ اِ] (ترکیب عطفی، اِمص مرکب) حذف و تغییر کلمه یا کلماتی در عبارت که با آن حذف و تغییر، عبارت شیواتر و رساتر گردد.


ادل

ادل. [اَ دَل ل] (ع ن تف) نعت تفضیلی از دلالت. دلیلتر و رهنماتر. (غیاث اللغات). دال تر. راه نماینده تر. رساتر در دلالت.
- امثال:
ادل ّ من حُنَیْف الحناتم و من دُعَیمیص الرمل.


اوصل

اوصل. [اَ ص َ] (ع ن تف) رساتر. || صله ٔرحم کننده تر. حدیث: جاء رجل الی النبی (ص) و هوعلی المنبر فقال من خیر الناس یا رسول اﷲ قال آمرهم بالمعروف و انهاهم عن المنکر و اتقاهم ﷲ و اوصلهم.

فرهنگ فارسی هوشیار

ابلغ من التصریح

بی نیاز از روشنگری (صفت) رساتر از تصریح: کنایه ابلغ من التصریح


ابلغ

بی کم و کاست رساننده تر (صفت) بلیغ تر رساتر: کنایه ابلغ از تصریح است.

مترادف و متضاد زبان فارسی

بلند کردن

بالا بردن، بر داشتن، دزدیدن، ر بودن، کش رفتن، بیدار کردن، کسی را برای مباشرت بردن، شدت‌دادن، رساتر کردن، ایجاد کردن، برپا کردن، برکنار کردن، خلع کردن، عزل کردن، معزول کردن، رشد دادن، طویل کردن

معادل ابجد

رساتر

861

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری