معنی رفتگان
لغت نامه دهخدا
رفتگان. [رَ ت َ / ت ِ] (اِ) ج ِ رفته:
از آن رفتگان ماند آنجا بجای
به نزد جهاندار پور همای.
فردوسی.
|| ج ِ رفته، به معنی مرده. (ناظم الاطباء): آثار و اخبار رفتگان و سنن و سیر ایشان شنودی. (سندبادنامه ص 31).
از جمله ٔ رفتگان این راه دراز
باز آمده ای کو؟ که بماگوید راز.
خیام.
تبسم کنان گفت شان اوستاد
که بر رفتگان دل نباید نهاد.
نظامی.
نام نیک رفتگان ضایع مکن
تا بماند نام نیکت بر قرار.
سعدی.
رجوع به رفته شود.
حل جدول
برنده جایزه اسکار بهترین فیلم در سال 2006 میلادی
فرهنگ فارسی هوشیار
بمعنی مرده، جمع رفته
معادل ابجد
751