معنی رفت و آمد
لغت نامه دهخدا
رفت و آمد. [رَ ت ُ م َ] (مص مرخم، اِ مرکب) تردد. (ناظم الاطباء). همان آمد و رفت است. (آنندراج). رفتن و آمدن. ایاب و ذهاب. (فرهنگ فارسی معین). ذهاب و ایاب.آمد و شد. آمد و رفت. (یادداشت مؤلف):
ز رفت و آمد غمهای بدمستت خبر دارم
صدا آید به گوشم چونکه در دل بازمی گردد.
ملاقاسم مشهدی (از آنندراج).
|| مراوده و معاشرت. (فرهنگ نظام). مراوده. اختلاف. (یادداشت مؤلف). رجوع به آمد و رفت شود.
- رفت و آمد کردن، آمد و شد داشتن. تردد کردن. (یادداشت مؤلف).
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Traffic, Truck
فرهنگ فارسی هوشیار
تردد، رفتن و آمدن، آمد و شد
فارسی به ایتالیایی
traffico
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
731