معنی رله
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
ایستگاه، تقویت، تقویتکننده، تقویتسازی
فرهنگ معین
دستگاه تقویت کننده امواج صوتی، دستگاه تکرار کننده صوتی یا تصویری، دستگاه تبدیل مدار الکتریکی، تقویت امواج صوتی یا تصویری،
فرهنگ عمید
دستگاهی برای داخل کردن جریان اضافی در جریان ضعیفتر،
صفت [عامیانه، مجاز] مرتب،
فرهنگ فارسی هوشیار
فرانسوی باز پخش، گامه (مرحله)، اسپ تازه دم
رله تفاضلی
باز پخش فروریک
رله جریان
بازپخش تچان
رله کردن
باز پخشیدن
رله جریان مستقیم
بازپخش تچان راست
واژه پیشنهادی
آرمیچر
برق و الکترونیک
آرمیچر رله، قسمت آهنی متحرک رله
انگلیسی به فارسی
آرمیچر رله قسمت آهنی متحرک رله.
معادل ابجد
235