معنی رماس
لغت نامه دهخدا
رماس. [رَ] (اِ) مصطکی و آن را رماست هم گویند. (برهان قاطع) (آنندراج). مصطکی. علک الروم. طبیعت در دوم گرم و خشک، مقوی معده و جگر و هاضمه و اشتها، محرک آروغ و رافع پیچش، مصلح گردکان و کتیرا، بدل بوزن آن کندر و یا یک و نیم وزن علک البطم. و در تقویت معده و جگر او خز (کذا) شربت یک مثقال. (الفاظ الادویه).
فرهنگ معین
(رَ) (اِ.) مصطکی، صمغی سفید رنگ و نرم و خوشبو، شیرین و چسبنده که از درختی در شام به دست می آید.
فرهنگ عمید
کندر
حل جدول
کندر رومی
معادل ابجد
301