معنی رماس ، ماستیک

حل جدول

رماس ، ماستیک

کندر رومی


رماس

کندر رومی


کندر رومی

رماس، ماستیک

رماس


کندررومی

رماس، ماستیک


کندر

رماس

لغت نامه دهخدا

رماس

رماس. [رَ] (اِ) مصطکی و آن را رماست هم گویند. (برهان قاطع) (آنندراج). مصطکی. علک الروم. طبیعت در دوم گرم و خشک، مقوی معده و جگر و هاضمه و اشتها، محرک آروغ و رافع پیچش، مصلح گردکان و کتیرا، بدل بوزن آن کندر و یا یک و نیم وزن علک البطم. و در تقویت معده و جگر او خز (کذا) شربت یک مثقال. (الفاظ الادویه).

فرهنگ عمید

ماستیک

شیرۀ درخت مصطکی که در دندان‌پزشکی برای قالب‌گیری و در نقاشی برای جلا کاربرد دارد،
ملاتی مرکب از قیر و شن نرم که برای بستن شکاف‌ها و جلوگیری از رطوبت به کار می‌رود،


رماس

کندر

فرهنگ فارسی هوشیار

ماستیک

کندر رومی

فرهنگ معین

رماس

(رَ) (اِ.) مصطکی، صمغی سفید رنگ و نرم و خوشبو، شیرین و چسبنده که از درختی در شام به دست می آید.

انگلیسی به فارسی

mastic

ماستیک


Mastic gum

صمغ ماستیک


mastic-asphalt

ماستیک قیری

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

رماس ، ماستیک

832

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری