معنی رمانی از جعفر شهری

نام های ایرانی

جعفر

پسرانه، جوی بزرگ، نام امام ششم شیعیان، نام برادر علی (ع) ملقب به ذوالجناحین و معروف به جعفر طیار

فرهنگ فارسی آزاد

جعفر

جَعْفَر، جعفرهای بنام در امر مبارک متعددند از جمله جناب ملاجعفر گندم پاک کن که در کتاب اقدس نیز به او اشاره می فرمایند و دیگر جناب میرزا جعفر تبریزی که در ادرنه از تصور فراق گلوی خویش بریدند و دیگر جناب میرزا جعفر رحمانی شیرازی که مسافرخانه مقام اعلی را بنا کردند،

جَعْفَر، اسم شریف امام ششم شیعیانِ اثنی عشریه ملقب به صادق،

جَعْفَر، نهر آب- جوی پر آب- شتر شیرده (جمع:جَعافِر)،

جَعْفَر، اسم برادر حضرت علی مُلَقَّب به «طَیّار» و «ذُوالْجَناحَیْن» که در غزوهء مَؤُتَه پرچمدار و سردار لشکر اسلام شد و هر دو دستشان قطع گردید و شهید شدند،

فرهنگ فارسی هوشیار

رمانی

ناری (صفت) منسوب به رمان بسیار سرخ: لعل رمانی یاقوت رمانی.


جعفر

نهر، رود

لغت نامه دهخدا

رمانی

رمانی. [رُم ْ ما] (اِخ) ابوالحسن علی بن عیسی الرمانی نحوی. متوفی بسال 384 هَ. ق. رجوع به ابوالحسن رمانی و انساب سمعانی و ریحانه الادب شود.

رمانی. [رُم ْ ما] (ص نسبی، اِ) آنچه در شکل و رنگ شبیه انار باشد. (از اقرب الموارد). و مشابهت را بیشتر رنگ سرخ از آن اراده کنند. || لعل و یاقوت. (آنندراج):
رسیدم من به درگاهی که دولت
از او خیزد چو رمانی ز معدن.
منوچهری.
- یاقوت رمانی، اجود انواع یاقوت است. (الجماهر بیرونی). یاقوت سرخ خوش و برنگ دانه ٔ انار: در پیش تخت اعلی پانزده پاره یاقوت رمانی و لعل بدخش و زمرد و مروارید و پیروزه. (تاریخ بیهقی).
همت عالی طلب جام مرصع گو مباش
رند را آب عنب یاقوت رمانی بود.
حافظ.
و رجوع به یاقوت رمانی شود.

رمانی. [رُم ْ ما] (اِخ) زیدبن حبیب الجهنی. ازرواه است و از شعبی روایت کند. (از لباب الانساب).

فرهنگ معین

جعفر

رود، نهر، ماده شتر پر شیر. [خوانش: (جَ فَ) [ع.] (اِ.)]

معادل ابجد

رمانی از جعفر شهری

1177

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری