معنی رمان استفان تسوایک

حل جدول

رمان استفان تسوایک

آموک


اثری از استفان تسوایک

آشفتگی احساسات، آموک، بی قراری دل، پیکار با شیطان، تخریب یک قطب، ترس، تقدیر، داستان شطرنج، سه استاد سخن، شب رویایی، کازانوا، ماجرای جوانی یک استاد، نامه از زنی ناشناس، وجدان بیدار


کتابی از استفان تسوایک

آموک


رمان استفان تسوایگ

آموک

لغت نامه دهخدا

استفان

استفان. [اِ ت ِ] (اِخ) یکی از شهریاران لهستان ملقب به استفان باتوری. رجوع به باتوری شود.

استفان. [اِ ت ِ] (اِخ) یکی از قیاصره ٔ قسطنطنیه. وی در سال 919 م. از طرف پدر خود رمان اول با دو برادر خویش کریستف و قسطنطین به حکمرانی مشترک منصوب شده و سلطنت اوتا 945 م. ادامه داشت و در این تاریخ نفی بلد شد.

استفان. [اِ ت ِ] (اِخ) او راست: ترجمه ٔ کتاب مفردات دیسقوریدوس در اواسط قرن نهم مسیحی.

استفان. [اِ ت ِ] (اِ) جوی. || نوعی تاج مکلل و مرصع که زنان بر سر بندند. (شعوری). در معجم الادباء چ مارگلیوث ج 4 ص 124 از اشعار حکم بن عبدل آمده است:
لما علا صوته فی الدار مبتکراً
کاشتفان یری قوماً یدوسونا.
و مارگلیوث در حاشیه نویسد: استفان کلمه یونانیه و فارسیه معناها تاج. اینکه وی استفان را فارسی نیز دانسته ظاهراً متأثر از شعوری است و شاهدی بر آن یافته نشد و بر گفته های شعوری نیز اعتماد نیست.

استفان. [اِ ت ِ] (اِخ) یکی از پادشاهان انگلستان. اصلاً از خاندان بلوآ مادر او دختر گیم فاتح بود... و با یکی از کنتهای بلوآ ازدواج کرده بود. مولد وی 1105 م. است و بهنگام وفات هانری اوّل پادشاه انگلستان بسال 1135 م. تخت و تاج آن مملکت را تصاحب کرد. ماتیلده دختر و وارث قانونی پادشاه متوفی و پسرش هانری به یاری عم ّ خود داوید مدت مدیدی با او به مجادله و نزاع پرداختند. عاقبت استفان هانری را بسمت ولایت عهد شناخته در حکومت پابرجا ماند و در سنه ٔ 1154 م. درگذشت.

استفان. [اِ ت ِ] (اِخ) به این اسم چهار پادشاه در مجارستان فرمانفرمائی کرده اند:
1- دوک چهارم، در سال 997 م.جانشین پدر خود ژیزا گردیده و مجارها را بگرویدن به دین نصرانیت وادار کرد و بوضع قانون و ایجاد نظام کوشید و در اثر این خدمت در سال 1000 م. سیلوستر پاپ دوم ویرا بعنوان پادشاه مجارستان و رئیس روحانی مجارها شناخت و او تا سنه ٔ 1038 م. حکمرانی کرد و در زمره ٔ اولیاء و مقدّسین نصارا درآمد. ذکران وی روز 2 ایلول است. تاجی که از جانب پاپ برای استفان فرستاده شده بود تا این اواخر هم در تاجگذاری پادشاهان مجارستان بکار میرفت و یکی از اشیاء متبرکه محسوب میشد و امپراطریس ماریاترز در سنه ٔ 1764 م. نشانی بدین نام احداث کرد.
2- ملقب به استفان کتابدوست. وی در سال 1114 م. جانشین پدر خودکُلُمان دوّم شد و مدت مدیدی دچار جنگ واندیک ها، لهستانیان، روسها و چک ها بود. و در آخر مغلوب ژان کمنن قیصر قسطنطنیه شد و رعایا بسبب مظالم او از وی متأذی و متنفّر بودند و چون بلاعقب بود تخت و تاج خود رابه پسر عم ّ خود «بلا»ی دوم تسلیم کرده رهبانیت گزید و در 1131 م. درگذشت.
3- پسر «ژیزا»ی ِ دوّم، یکی از سلاطین مجارستان. وی در سنه ٔ 1161 م. جانشین پدر شد. در جنگ مانوئل کمنن با قیصر قسطنطنیه به واندیکها به هواخواهی قیصرشتافت. در این بین لادیسلاس و استفان دو عم وی غیبت او را مغتنم شمرده و تخت و تاج او را متصرف شدند ولی او بار دیگر در سال 1163 ملک موروث را استرداد کرد وتا سنه ٔ 1173 م. بفرمانفرمائی پرداخت.
4 -ملقب به استفان کومان. وی در سال 1270 م. جانشین پدر خود بلای چهارم شد و اوتوفار پادشاه چک ها را مغلوب کرده و از بلغارستان خراج میگرفت و در سنه ٔ 1272 درگذشت.

استفان. [اِ ت ِ] (اِخ) بیزانسی. یکی از دانشمندان روم. وی در اواخر قرن پنجم میلادی در قسطنطنیه میزیست ولغت نامه ای بسیار جامع در اعلام جغرافیائی تألیف کرده است که از سؤحظّ تنها یک نسخه از اختصار این اثر پربها و چند فصل از نسخه ٔ اصلی آن باقی مانده است.

استفان. [اِ ت ِ] (اِخ) (قضای...) قضائی است که به انضمام ناحیه ٔ «مع آق قیاچکلی » دارای 38 پاره دهکده است. از طرف مشرق با قضای سینوپ و از جانب جنوب با قضای بویاباد و ازسوی مغرب با قضای اینه بولی که به سنجاق کاستمونی ملحق میشود، محدود است محصولات آن حبوبات گوناگون، شاه بلوط و مقداری کثیر سیب است و آسیاهای متعدد دارد.

استفان. [اِ ت ِ] (اِخ) قصبه ٔ مرکز قضائی است بسنجاق سینوپ از ولایت کاستمونی در ساحل بحر اسود، در میان خلیج کوچکی که جهت غربی آن با دماغه ای مسدود است و در 50 هزارگزی شمال شرقی کاستمونی واقع است و رودی در میان این قصبه جاری است و بدریا میریزد و تجارتی برونق دارد.

استفان. [اِ ت ِ] (اِخ) یا استفانوس و نزد فرانسویان اتین. اصلاً از قوم یهود و یکی از دیاکوسهای هفتگانه ای است که از طرف حواریون انتخاب شده بودند. وی بتهمت اهانت به دین موسوی 9 ماه پس از رفع مسیح از طرف قوم یهود در قدس سنگسار شد و عنوان قدیمترین شهدای نصارا یافت. ذکران وی 26 کانون اول است.

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

رمان استفان تسوایک

1380

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری