معنی رمان استیفن کینگ

حل جدول

رمان استیفن کینگ

گورستان حیوانات خانگى


اثر استیفن کینگ

میزری


استیفن تسوایک

نویسنده اتریشی

سخن بزرگان

استیفن کینگ

هوش، ارزانتر از نمک خوردنی است. آنچه افراد باهوش را از افراد کامروا جدا میکند، انجام یک دنیا کار دشوار است.


استیفن هاوکینگ

آنچه من انجام داده ام این بوده که نشان بدهم ممکن است روشی که کیهان بوجود آمده هماهنگ با قوانین دانش باشد که در این صورت نیازی نیست به خدا متوسل بشویم تا تصمیم بگیریم که کیهان چگونه آغاز شده است. این ثابت نمی کند که خدایی وجود ندارد، بلکه نشان می دهد نیازی به وجود خدا نیست.


تااونه کینگ

مرد خسیس، گرانتر می پردازد.

لغت نامه دهخدا

کینگ

کینگ. [ن َ] (اِ) کون (به لهجه ٔ طبری). (از نصاب طبری، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).


رمان

رمان. [رَ] (نف) ترسو و هراسان و گریزان. (ناظم الاطباء). شمان. (از برهان قاطع). رمنده. در حال رمیدن. رجوع به رمیدن شود:
بیابانی از وی رمان دیو و شیر
همه خاک شخ و همه ره کویر.
فردوسی.
رمان دید از او نامداران خویش
بر آنسان که بیند رخ گرگ میش.
فردوسی.
شد آن لشکر گشن پیش تورگ
رمان چون رمه ٔ میش از پیش گرگ.
اسدی.
هوا جای خاک و زمین جای خون
رمان ژنده پیلان و گردان نگون.
اسدی.
آنکه از گربه ای رمان باشد
کی خدای همه جهان باشد.
سنائی.

رمان. [رُم ْ ما] (ع اِ) انار و آن شش مزه دارد مانند سیب. (آنندراج). نار: فیهما فاکهه و نخل و رمان. (قرآن 68/55). رجوع به انار شود.

رمان. [رُم ْ ما] (اِخ) نام قصری است در واسط عراق و ابوهاشم یحیی بن دینار رمانی بدانجا منسوب است. (معجم البلدان).

واژه پیشنهادی

گویش مازندرانی

معادل ابجد

رمان استیفن کینگ

992

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری