معنی رمان بریل باین بریج

حل جدول

رمان بریل باین بریج

روز تولد پسرها


بریل

خط نابینایان


باین

گونه ای طلاق

لغت نامه دهخدا

بریج

بریج. [ب َ] (اِ) فرد حساب مفصل. (آنندراج). حسابی که شامل مقداروافر باشد. (ناظم الاطباء). || (اِخ) نام قومی است از افغانان. (آنندراج) (از ناظم الاطباء).

بریج. [بْری / ب ِ] (انگلیسی، اِ) بازی دسته جمعی با ورق، که در آن هر بازی کن همیشه یک تن شریک روبروی خود دارد و آن دو باید بنفع یکدیگر بازی کنند. در این بازی معمولاً چهار تن بازی کنند و 52 ورق دارد. نوعی بریج در قرن نوزدهم م. در خاور میانه معمول بود و از آنجا به اروپا و آمریکا وارد شد. اکنون منظور از بریج همان بازیی است که «هرلد س. وندربیلت » از مردم نیویورک در سال 1925 م. آنرا بعمل آورد. (از فرهنگ فارسی معین) (از دایرهالمعارف فارسی).


باین

باین. [ی ِ] (اِخ) دهی در نیم فرسنگی میانه جنوب و مغرب شهر لار است. (فارسنامه ٔ ناصری).

باین. [ی ِ] (ع ص) بائن. آنکه از چپ درآید به دوشیدن شتر، مقابل معلی آنکه ازراست درآید. (منتهی الارب) (آنندراج). آنکه از دست راست شتر دوشد. (مهذب الاسماء). || چاه فراخ دورتک. ج، بوائن. (منتهی الارب). || کمان نرم که زه آن نهایت دور باشد. (منتهی الارب) (آنندراج). و تأنیث آن بائنه است. (آنندراج). || زنی که از شوهر به طلاق جدا گردیده باشد. (آنندراج). جداشده. جداشونده. (مهذب الاسماء). تأنیث آن بائنه است: تطلیقه بائنه، طلاقی که رجعت در آن درست نباشد و این فاعله است که بمعنای مفعوله است. (منتهی الارب).
- طلاق باین، ابتات طلاق. طلاق بتی دادن. طلاق بتانی که رجعت آن جایز نیست. سه طلاقه. (یادداشت مؤلف). طلاقی که برای مطلق حق رجوع از آن در ایام عده ابتدا موجود نیست. طلاق زوجه ای که زوج با او نزدیکی ننموده وطلاق زوجه ٔ یائسه و صغیره از جمله طلاقهای باین بشمارمیرود. و رجوع به ترجمه ٔ تبصره ٔ علامه ص 293 و لغت نامه ذیل طلاق شود.


بریل

بریل. [بْری / ب ِ] (فرانسوی، اِ) سیلیکات بسیار سخت بریلیوم و آلومینیوم که میتوان آنرا زمرد نارس نامید. بهادارترین نوع آن زمرد است. (دایره المعارف فارسی).

فرهنگ معین

بریل

(بِ رِ) [انگ.] (اِ.) خط ویژه نابینایان که حروف آن به صورت نقطه های برجسته است (برگرفته از نام لویی بریل موسیقی دان و معلم فرانسوی).


بریج

نوعی بازی ورق که چهار بازیکن دارد و دو به دو با هم بازی می کنند، در علم پزشکی نام دندان مصنوعی ای است که روی دو دندان طبیعی اطرافش تکیه داده می شود. [خوانش: (بِ) [انگ.] (اِ.)]

فرهنگ فارسی هوشیار

بریج

انگلیسی جفتان گونه ای بازی گنفجه (اسم) بازی دسته جمعی با ورق که در آن هر بازی کن همیشه یک تن شریک روبروی خود دارد و آن دو باید بنفع یکدیگر بازی کنند. در این بازی معمولا 4 تن بازی کنند.


باین

‎ آشکار، هلیده زنی که هلش (طلاق) از شوی جدا شده

فرهنگ عمید

بریج

نوعی بازی ورق چهارنفره،


بریل

سلیکات بریلیوم طبیعی با رنگ‌های گوناگون که بعضی از انواع آن در جواهرسازی به کار می‌رود،

گویش مازندرانی

بریج

فرار کن – بگریز

معادل ابجد

رمان بریل باین بریج

811

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری