معنی رمان على محمد افغانى

حل جدول

رمان على محمد افغانى

شلغم میوه بهشته


داستانی از على محمد افغانى

شلغم میوه بهشته


رمان احمد على

شامگاه در دهلى


رمان على جلالى

در راه نجات میهن


رمان محمد ایوبی

راه شیری

لغت نامه دهخدا

رمان

رمان. [رَ] (نف) ترسو و هراسان و گریزان. (ناظم الاطباء). شمان. (از برهان قاطع). رمنده. در حال رمیدن. رجوع به رمیدن شود:
بیابانی از وی رمان دیو و شیر
همه خاک شخ و همه ره کویر.
فردوسی.
رمان دید از او نامداران خویش
بر آنسان که بیند رخ گرگ میش.
فردوسی.
شد آن لشکر گشن پیش تورگ
رمان چون رمه ٔ میش از پیش گرگ.
اسدی.
هوا جای خاک و زمین جای خون
رمان ژنده پیلان و گردان نگون.
اسدی.
آنکه از گربه ای رمان باشد
کی خدای همه جهان باشد.
سنائی.

رمان. [رُم ْ ما] (ع اِ) انار و آن شش مزه دارد مانند سیب. (آنندراج). نار: فیهما فاکهه و نخل و رمان. (قرآن 68/55). رجوع به انار شود.


محمد

محمد. [م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ) ابن محمد... رجوع به قطب الدین رازی محمدبن محمد شود.

محمد. [م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ) ابن محمد... رجوع به ابومنصور مروی طوسی و محمدبن محمد... شود.

محمد. [م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ) ابن محمد. رجوع به ابن نباته قاضی جمال الدین ابوبکر محمد... شود.

محمد. [م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ) امام محمد باقر (ع)... رجوع به امام محمد باقر و باقر (امام محمد...) شود.

محمد. [م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ) ابوالخطاب. رجوع به ابوالخطاب محمد... شود.

محمد. [م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ) رستمی... رجوع به رستمی محمد شود.

محمد. [م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ) ابوبکر خبازبلدی. رجوع به خبازبلدی محمد شود.

محمد. [م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ) ناصر... رجوع به ناصر محمد قایتبای شود.

معادل ابجد

رمان على محمد افغانى

1615

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری