معنی رمان ماریو موره تى
حل جدول
خورشید روز شنبه
تى
خط کش مهندسى، حرف صلیب، زمینشو
رمان ماریو مورتى
خورشید روز شنبه
موره
گوشه ای در دستگاه همایون
گوشهای در دستگاه همایون
لغت نامه دهخدا
موره. [رَ] (اِ) در عبارت زیر ظاهراً موره نمد و یا نوعی گستردنی باشد که از پشم بافته باشند: همه یک نوبت به طرف سلطان شست گشودند... در آن حالت موره که بر آن نشسته بود آن را سپر کرد و تیر بربازوی سلطان رسید. (تاریخ فیروزشاهی به نقل مجیره).صبح فرمود که لشکر نرگه کشند و خود بر موره نشسته معدودی در گرد او. (تاریخ فیروزشاهی به نقل مجیره).
موره زن
موره زن. [رَ / رِ زَ] (نف مرکب) زنگ زدا. (نامه ٔ دانشوران ج 2 ص 398 ذیل ترجمه ٔ ابوالعباس موره زن بغدادی). صیقلی. صاقل. روشنگر. (یادداشت مؤلف).
چال موره
چال موره.[رَ] (اِخ) نام رودخانه ای در ناحیه ٔ «کهکیلویه » که آبی شیرین و گوارا دارد. (فارسنامه ٔ ناصری ص 324) و مؤلف فارسنامه ٔ ناصری در این باره نویسد: رودخانه پرتاب [یا «پریاب » به قراری که در صفحه ٔ دیگر این کتاب آمده] چون به «چال موره » رسد آن را رودخانه «چال موره » گویند. و جای دیگر ذیل نام رودخانه ٔ «پریاب »نوشته است:... از بلوک ممسنی از چشمه ٔ سوده گان ناحیه ٔ رستم برخاسته از کناره ٔ قلعه طوس گذشته به آب چشمه ٔ «اسری » و آب چشمه ٔ «حاجت » پیوسته رودخانه ٔ «چال موره » گردد... (از فارسنامه ناصری صص 324- 323).
گویش مازندرانی
گندواش – از تیره ی کاسنی که در مزارع گندم سبز شود
ناراحتی، مویه کردن
مهره، مهرهایی که به گردن حیوان آویزند، خر مهره
موره – آش
موره را شسته ریز کرده با برنج بار گذارند تا حلیم شود و آن...
خوالینسکم موره
از نام های باستانی دریای خزر در منابع روسی (more khainskm)
موره او
آب گندواش که جهت رفع درد گوش و شکم درد به بچه خورانند
موره داغ
نوعی داروی گیاهی – گندواش را پخته و جهت مداوا در محل درد...
معادل ابجد
1199