معنی رمان میشل دو سن پى یر

حل جدول

رمان میشل دو سن پى یر

در این جهان قدیمى


رمان پى یر بول

پل رودخانه کواى


رمان پى یر مک اورلان

دختر ها و بندر هاى اروپا

دخترها و بندرهاى اروپا


اثر پى یر شونو

تمدن اروپاى کلاسیک


رمان پى یر بوآلو و توماس نارسژاک

از میان مردگان


تابلوى آگوست پى یر رنوار

صبحانه قایق رانان


داستان پى یر مک اورلان

آواز ملوانان


فیلم پى یر پائولو پازولینى

گل هاى هزار و یک شب


اثر موسیقایى پى یر بولز

خورشید آب ها


نمایش نامه پى یر کرنى

میدان سلطنتى


اثر موزیکال پى یر شفر

سنفونى براى یک مرد تنها

لغت نامه دهخدا

یر

یر. [ی َرر] (ع اِ، از اتباع) از اتباع شر است: هذا الشر والیر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).


سن

سن. [س ِن ن] (ع اِ) دندان. || سال. (منتهی الارب). || عمر. مدت عمر. زندگانی. هنگام از عمر. (ناظم الاطباء). عمر. (منتهی الارب). سال و عمر. مؤنث است در مردم باشد یا غیر آن. ج، اسنان. (آنندراج). || گاو دشتی. (منتهی الارب) (آنندراج). گاو نر. (مهذب الاسماء). || تیزی مهره ٔ پشت. || جای تراش از قلم. || زبان قلم. || شاخ. || دانه از سیر. || دندانه ٔ راسن. || اکل شدید. (منتهی الارب) (آنندراج).
- سن بلوغ، هنگامی که شخص مکلف شود و به تکلیف رسد. (ناظم الاطباء).
- سن تمیز، هنگامی که شخص شاعر شود و خوب و بد را بشناسد.
- سن رشد، سن قانونی. بلوغ سن.
- سن شباب، جوانی. (ناظم الاطباء).
- سن شیخوخت، پیری. (ناظم الاطباء).
- سن قانونی، سال و مدت عمری که پس از آن قانون اجازه میدهد کلیه ٔ معاملات را شخصاً انجام دهد.
- سن و سال، عمر و زندگانی. (ناظم الاطباء).

گویش مازندرانی

سن

سال سن

معادل ابجد

رمان میشل دو سن پى یر

1003

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری