معنی رمان یوهان بویر

حل جدول

رمان یوهان بویر

آخرین وایکینگ


یوهان دیزنهاوفر

برنده نوبل شیمی در سال 1988 میلادی


یوهان گوتنبرگ

پدر صنعت چاپ

لغت نامه دهخدا

یوهان

یوهان. [ی ُ] (اِخ) گوتفرید وتسشتاین (1256 هَ. ق. / 1840 م. - 1323 هَ. ق. / 1905 م.). خاورشناس آلمانی که از طرف کشورش در دمشق کنسول بود و در آنجا عربی را فراگرفت و مخطوطات گرانبها و نفیس گرد آورد و به برلن بازگشت و دو کتاب «مقدمهالادب » و «معجم العربیه و الفارسیه» زمخشری را منتشر ساخت و خاطرات و شرح سفر خود را به حوران و بادیهالشام به آلمانی نوشت. (از اعلام زرکلی).

یوهان. [ی ُ] (اِخ) لودویک برکهارت. خاورشناس و جهانگرد سویسی. به سال 1199 هَ. ق. / 1784 م. در لوزان متولد شد و به سال 1806 م. به انگلستان رفت و در لندن و کمبریج تدریس کرد. آنگاه به حلب رفت و عربی را فراگرفت و قرائت قرآن کرد و در اسلام تفقه نمود و تدمر ودمشق و مصر و نوبه و شمال سودان را دیدن کرد و سپس به سوی حجاز برگشت و در حالی که مسلمان شده بود و یا تظاهر به اسلام می کرد نام خود را به ابراهیم بن عبداﷲ برگرداند. مناسک حج را به جای آورد و سه ماه در مکه اقامت کرد و به سال 1817 م. در قاهره درگذشت. وی همه ٔ مخطوطات خود را به دانشگاه کمبریج وقف کرد. نوشته های او را که همگی درباره ٔ خاطرات و یادداشتهای سفر می باشد جمعیت افریقائیان در انگلیس نشر کردند. یوهان که انگلیسیان او را «جون لویس » گویند به عربی «امثال عربیه» با ترجمه ٔ انگلیسی دارد. (از اعلام زرکلی).

یوهان. [ی ُ] (اِخ) یاکب (یعقوب) رایسکه. خاورشناس و پزشک آلمانی. به سال 1128 هَ. ق. / 1716 م. در زربیج از توابع ساکس متولد شد و در هاله ٔ آلمان عربی آموخت و در لیدن تحصیلات خود را تکمیل کرد و به استادی پزشکی و زبان عربی در لیدن تعیین شد و به سال 1188 هَ. ق. / 1774 م. در لایپزیک درگذشت. وی «تاریخ ابی الفداء» را با ترجمه ٔ لاتینی آن در 5جلد به دستیاری آدلر و نیز «نزهه الناظرین فی تاریخ من ولی مصر من الخلفاء والسلاطین » تألیف مرعی بن یوسف را منتشر ساخت. و مقامات حریری و معلقه ٔ طَرَفه و رسالهالجدیه ابن زیدون باشرح صفدی را به زبان لاتینی و برگزیده ای از اشعار متنبی را به زبان آلمانی برگرداند. (از اعلام زرکلی).

یوهان. [ی ُ] (اِخ) گوتفرید لودویک کوزگارتن. خاورشناس نامی آلمانی (1207-1279 هَ. ق. / 1793-1862 م.). وی در آلتن کیرشن متولد شد و در پاریس عربی را از مستشرق معروف «دوساسی » فرا گرفت و سپس زبانهای ترکی و فارسی و عبری و ارمنی را آموخت و در سال 1814 م. به کشور خود بازگشت و گوته مستشرق و وزیر و شاعر معروف آلمانی او را به استادی تدریس زبانهای شرقی در دانشگاه ینا گمارد. وی هفت سال بدین کار اشتغال داشت. در این بین اشعار گوته را از آلمانی به زبان عربی ترجمه کرد. آنگاه به استادی تدریس زبانهای شرقی در گریفسوالد رسید و تا مرگ در این سمت باقی بود. او به آلمانی شعر می گفت و دو جلد از تاریخ طبری و یک جلد از اغانی را با ترجمه ٔ لاتینی آن منتشر ساخت و همچنین بخشی از اشعار هذلیین و نیز «کتاب موسیقی » فارابی را انتشار داد. (از اعلام زرکلی).


رمان

رمان. [رَ] (نف) ترسو و هراسان و گریزان. (ناظم الاطباء). شمان. (از برهان قاطع). رمنده. در حال رمیدن. رجوع به رمیدن شود:
بیابانی از وی رمان دیو و شیر
همه خاک شخ و همه ره کویر.
فردوسی.
رمان دید از او نامداران خویش
بر آنسان که بیند رخ گرگ میش.
فردوسی.
شد آن لشکر گشن پیش تورگ
رمان چون رمه ٔ میش از پیش گرگ.
اسدی.
هوا جای خاک و زمین جای خون
رمان ژنده پیلان و گردان نگون.
اسدی.
آنکه از گربه ای رمان باشد
کی خدای همه جهان باشد.
سنائی.

رمان. [رُم ْ ما] (ع اِ) انار و آن شش مزه دارد مانند سیب. (آنندراج). نار: فیهما فاکهه و نخل و رمان. (قرآن 68/55). رجوع به انار شود.

رمان. [رُم ْ ما] (اِخ) نام قصری است در واسط عراق و ابوهاشم یحیی بن دینار رمانی بدانجا منسوب است. (معجم البلدان).

رمان. [رُم ْ ما] (اِخ) نام کوهی در سرزمین طی واقع در غرب کوه سلمی از کوههای طی. خالدبن ولید رابا جمعی از مرتدین در این ناحیه محاربه ای رخ داد و آنها دوباره به اسلام بازگشتند. (از معجم البلدان).

بیوگرافی

ویلیام بویر

بازیگر (1898- اوهایو- آمریکا 1972) پدر و مادرش او را مجبور ساختند مدرسه را رها کند و در مناطق نفت‌خیز ایالت مشغول کارهای سخت شود. بعدها همزمان با تلاش برای ورود به سینما به حرفه‌های مختلفی (از جمله بسته‌بندی پرتقال، حمالی، نگهبانی شب در کالیفرنیا) پرداخت. نخستین نقش سینمایی خود را در سال 1919 بازی کرد. بعدها بازیگر مورد علاقه «دمیل» شد. در سال 1935 با بازی در نقش «کسیدی چابک» وارد مرحله تازه‌ای از کارنامه هنری‌اش شد. از فیلم‌هایش: چرا زنت را عوض کنی؟، بزرگترین نمایش روی زمین، مرده‌ها رویا نمی‌بینند، بهشت دروغین، مأمور خفیه، قایقران ولگا، شاه شاهان، دو شوالیه عرب، خانم پیاده‌روها.

سخن بزرگان

یوهان هرور

یافتن یک روح زیبای انسانی، یک پیروزی است.


یوهان اسمیت

آن گونه که برخی می گویند، دوستان همیشه همنواز نیستند، بلکه تکنوازی هم دارند.

پایه ی دوستی این است که هرچه دادید، فراموش کنید و هرچه گرفتید، به یاد بسپارید.

هریک از ما باید گورستانی بزرگ داشته باشیم تا همه ی کارهای نادرست دوستانمان را در آن به خاک بسپاریم.


یوهان برامس

به آسمان و خدای آسمان بیندیشید تا بتوانید با زمینی ها زندگی کنید.

معادل ابجد

رمان یوهان بویر

581

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری