معنی رنج دیده

لغت نامه دهخدا

رنج دیده

رنج دیده. [رَ دی دَ / دِ] (ن مف مرکب) مشقت دیده. محنت کشیده. تحمل زحمت و تعب کرده. به سختی و تعب گرفتار شده:
کشیدی ورا گفت بسیار رنج
کنون برخور ای رنج دیده ز گنج.
فردوسی.
خروشید کای رنج دیده سوار
بدین داستان کهن گوش دار.
فردوسی.
چو بیدار شد رنج دیده ز خواب
ز خوی دید جای پرستش پرآب.
فردوسی.

فرهنگ عمید

رنج دیده

آن‌که به رنج و زحمت گرفتار‌ شده، محنت‌کشیده،

حل جدول

فارسی به انگلیسی

رنج‌ دیده‌

Downtrodden, Martyr

معادل ابجد

رنج دیده

276

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری