معنی رنه
لغت نامه دهخدا
رنه. [رِ ن ِ] (اِخ) نام جزیره ٔ کوچکی است از جزایر یونان در نزدیکی جزیره ٔ دلوس. در روزگار باستان بعلت ممنوع بودن دفن مردگان درجزیره ٔ دلوس در حکم گورستان ساکنان آن جزیره بود.
رنه. [رِ ن ِ] (اِخ) (سنت...) از قدیسان مذهب کاتولیک بود و در قرن پنجم میلادی می زیست.
رنه. [رِ ن ِ] (اِخ) رنه ٔ اول (1409- 1480 م.). دوک آنژو و لورن و بار بود و علاوه بر این سمت، کنت پروونس و پیدمونت و پادشاه ناپل و سیسیل و به دادگری معروف بود و از ادبیات و موسیقی بهره ٔ وافی داشت. آثار وی در 4 جلد بزرگ منتشر شده است. رجوع به دائرهالمعارف بریتانیکا و قاموس الاعلام ترکی شود.
رنه. [رِ ن ِ] (اِخ) شهری است درمشرق فلاندر واقع در کشوربلژیک در 8هزارگزی جنوب اودنارد و در دامنه ٔ تپه های فلاندر. بر طبق سرشماری 1955 م. 25442 تن جمعیت دارد. دارای کارخانه های پشمبافی و منسوجات نخی و دیگر کارخانه های مهم است. رجوع به دائرهالمعارف بریتانیکا و قاموس الاعلام ترکی شود.
رنه. [رِ ن ِ] (اِخ) شهری در مغرب فرانسه و مرکز ایالت ایله ویلن است. مطابق سرشماری 1954 م. دارای 112553 تن جمعیت است. این شهر در محل تلاقی ایل و ویلن و در سر راه چند رشته خطآهن که به پاریس منتهی می شود قرار دارد. دارای کارخانه های چرمسازی و صنایع آهنی و تخته بری و بسیاری از مؤسسات صنعتی دیگر است. رجوع به دائرهالمعارف بریتانیکا و قاموس الاعلام ترکی شود.
حل جدول
گویش مازندرانی
فرهنگ فارسی آزاد
رَنَّه، صَیحَه و فریاد بلند- بانگ شدید- صدای بلند- صوت حزین
معادل ابجد
255