معنی رواه
لغت نامه دهخدا
رواه. [رَ] (اِ) طعام است مر زندانیان را. (از آنندراج). قوت و طعام زندانیان و اسیران. (ناظم الاطباء):
قفس تن شده بدل زندان
پاره های جگر رواهش دان.
ابوالمعانی (از شعوری).
رواه. [رُ] (ع اِ) جنبش آب بر روی زمین. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغه).
فرهنگ عمید
طعام زندانیان، غذای زندانیان و اسیران،
حل جدول
طعام زندانیان
فرهنگ فارسی هوشیار
(تک: راوی) باز گویندگان، چمانیان (ساقیان)، آب برکشندگان
معادل ابجد
212