معنی روایت کننده - جدول یاب

معنی روایت کننده

لغت نامه دهخدا

روایت کننده

روایت کننده. [رِ ی َ ک ُ ن َن ْ دَ / دِ] (نف مرکب) راوی. (دهار). راوی. راویه. (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی). نقل کننده. حکایت کننده: واز فرزندان نعیم بن سعد روایت کنندگانیم. (تاریخ قم ص 278). و رجوع به روایت و روایت کردن و روایه شود.

حل جدول

معادل ابجد

روایت کننده

746

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری