معنی رودس

لغت نامه دهخدا

رودس

رودس. [رُ دِ] (اِخ) جزیره ای است مقابل اسکندریه وآن اول بلاد فرنگ است. مسعودی گوید: این جزیره در زمان ما (در سال 332 هَ. ق.) دارالصناعه ٔ روم است و در آن کشتیها سازند و جمعی از اهل روم در آن ساکن هستند و کشتیهای آنها به بلاد اسکندریه و سایر شهرهای مصر نزدیک میشوند. (از معجم البلدان). جزیره ای به دریای روم محاذی اسکندریه. (منتهی الارب). رودس جزء اقلیم چهارم است. (از مجمل التواریخ و القصص ص 480). بمعنی گل است و آن جزیره ای است در بحرالروم و در جنوب غربی آسیای صغیر واقع است و آنرا شهری است که رودس نام دارد. طول جزیره 40 میل و عرضش 15 میل است و بواسطه ٔمدرسه ها و صنایع و علوم معروف بود و تمثالی از برنج به ارتفاع 105 قدم در آن جزیره بود که بر بالای مدخل آن جزیره نصب کرده بودند و کشتیها از میان پایه های آن عبور میکردند. بدین ترتیب مدت پنجاه و شش سال باقی ماند در این اثنا زلزله ٔ متوالی شدیدی در جزیره حادث شد و این تمثال منهدم گردید و برنج آنرا بر 900 شتر حمل کردند، و در قرن پانزدهم این شهر مسکن رؤسای ماریوحنا بود. بعضی برآنند که لفظ رودس مشتق از ورداست و بعضی تحریفات و تغییرات در آن واقع شده و بدین صورت درآمده است. بر سکه های رودسی صورت زهره دیده میشود ولی صورت گل بهیچوجه دیده نشده است. اما شهر حالیه بقدر ربع شهر سابق، و محلی در آن باقی است که باسم رودس معروف است لیکن آثاری که دلالت بر عظمت و شهرت سابق نماید دیده نشده است. (از قاموس کتاب مقدس).از شهرهای قدیم عالم است و یکی از هفت چیز عجیب عالم مجمسه ٔ عظیم الجثه ٔ آپولون بود که از برنج ساخته و در مدخل خلیج رودس آن را نصب کرده بودند و این مجسمه بواسطه ٔ زلزله منهدم گردید. (ناظم الاطباء). از بزرگترین جزایر در دریای اژه است. سکنه ٔ آن 61800 تن است و مرکز آن رودس 55000 تن سکنه دارد. این جزیره در قدیم مشهور بود و بسال 929 هَ.ق. سلطان سلیمان خان قانونی آنجا را فتح کرد، و بممالک عثمانی منضم ساخت.


رودش

رودش. [دِ] (اِخ) رجوع به رودس و معجم البلدان ذیل رودس شود.

حل جدول

معادل ابجد

رودس

270

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری