معنی روز تولد

حل جدول

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

روز تولد

زادروز


تولد

زایش، زادروز

کلمات بیگانه به فارسی

روز تولد

زادروز


تولد

زایش

فارسی به ترکی

روز تولد‬

doğum günü

فارسی به انگلیسی

روز تولد

Birthday


تولد

Birth, Nativity

لغت نامه دهخدا

تولد

تولد. [ت َ وَل ْ ل ُ] (ع مص) پدید آمدن چیزی از چیزی. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (آنندراج). پدید آمدن. (دهار). پیدا شدن چیزی از چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پدید آمدن چیزی از غیر آن. (از اقرب الموارد). پدید آمدن حیوانی بدون پدر و مادر مانند حیوان متولد از آب راکد در تابستان. (از تعریفات جرجانی). پیدا شدن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || بزادن. (دهار). زائیده شدن و با لفظ کردن مستعمل است. (غیاث اللغات) (آنندراج). ولادت و زائیده شدگی. (ناظم الاطباء). زادن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا): و چون مدت درنگ او سپری شود و هنگام وضع حمل و تولد فرزند باشد بادی بر رحم مسلط شود. (کلیله و دمنه). به هر دو معنی رجوع به تولد کردن شود.

تولد. [ت ُ ل ِ] (اِخ) به اسپانیولی تولدو و معرب آن طلیطله شهر و مرکز ولایتی است در اسپانی و بر کنار رود تاجه واقع است و 40200 تن سکنه دارد و تا سال 1560م. پایتخت اسپانی بود. قصر معروف الخضراء که در سال 1936 م. ویران گردید در این شهر قرار داشت. کلیسای زیبا و بزرگی که متعلق به قرن 15 میلادی است در این شهر وجود دارد که اکنون به شکل یک موزه محافظت می شود. (از لاروس). رجوع به طلیطله در حرف ط و اسپانی و قاموس الاعلام ترکی ذیل تولده شود.

فرهنگ عمید

تولد

زاییده شدن،
[مجاز] به‌وجود آمدن چیزی از چیز دیگر،

مترادف و متضاد زبان فارسی

تولد

زا، زایش، میلاد، ولادت، زادروز، متولد، زادن،
(متضاد) وفات، پیدایش، پیدایی، ظهور،
(متضاد) افول

فرهنگ فارسی هوشیار

تولد

پدید آمدن چیزی از چیزی بزادن، زائیده شدن، متولد شدن

فارسی به ایتالیایی

تولد

natale

فرهنگ معین

تولد

(مص ل.) زاییده شدن، پدید آمدن، به وجود آمدن. [خوانش: (تَ وَ لُّ) [ع.]]

فارسی به عربی

تولد

اصبح، ولاده

معادل ابجد

روز تولد

653

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری