معنی رویا
لغت نامه دهخدا
رویا. (نف) روینده و هر چیز که از زمین روید. (ناظم الاطباء) (برهان). روینده. (انجمن آرا) (آنندراج):
قیاس از درختان رویا چه گیری.
خاقانی.
ز یک چشمه رویا شده دانه شان
دو چشمه شده آسیاخانه شان.
نظامی.
رویا. (سریانی، اِ) اسم سریانی عنب الثعلب است. (از اختیارات بدیعی) (تحفه ٔ حکیم مؤمن). رجوع به عنب الثعلب شود.
رویا. (از ع، اِ) رؤیا. (ناظم الاطباء) (از برهان). رجوع به رؤیا شود.
فرهنگ معین
(رُ) [ع. رؤیا] (اِ.) آن چه انسان در خواب بیند.
فرهنگ عمید
روینده،
آنچه از زمین میروید، مانند گیاه، آنچه رشد و نمو میکند،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
احلام، خواب، نوم، واقعه،
(متضاد) بیداری، یقظه
فارسی به انگلیسی
Daydream, Dream, Fantasy, Reverie, Vision
فارسی به عربی
رویه
نام های ایرانی
دخترانه، رؤیا، مجموعه ای از تصاویر، افکار، و احساسات که در حالت خواب بطور غیرارادی از ذهن می گذرد، آنچهواقعیت ندارد و فقط در عالم خیال می یابد
دخترانه، روینده
فرهنگ فارسی هوشیار
آنچه در خواب بینند
فرهنگ پهلوی
خاطرههای شیرین
فرهنگ فارسی آزاد
رویا، آنچه شخص در خواب بیند، خواب
فارسی به ایتالیایی
sogno
معادل ابجد
217