معنی رویان

لغت نامه دهخدا

رویان

رویان. (اِخ) ولایت وسیعی از کوههای طبرستان در بخش غربی مازندران. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به رویان (شهر رویان...) شود.

رویان. (اِخ) شهر عمده ٔ ناحیه ٔ رویان و بزرگترین شهر جبال طبرستان به شمار می آمد. (فرهنگ فارسی معین). شهر بزرگی بود در جبال طبرستان و در ناحیه ٔ وسیع به همین نام قرار داشت. گویند: بزرگترین شهر جبال طبرستان رویان بود. رویان در اقلیم چهارم بود و بین آن و گیلان دوازده فرسخ مسافت بود. جبال رویان به جبال ری متصل است. (از معجم البلدان). رجوع به سرزمینهای خلافت شرقی ص 298، تاریخ طبرستان و گیلان، آنندراج و انجمن آرا شود.

رویان. (نف) روینده. (فرهنگ فارسی معین) (انجمن آرا). || (اِ) جنین. (فرهنگ فارسی معین). نخستین دوره ٔ رشته ٔ تخم. (لغات فرهنگستان).

رویان. (اِخ) دهی از بخش مرکزی شهرستان شاهرود. آب از قنات. دارای 1300 تن سکنه. محصول عمده ٔ آنجا غلات و پنبه و بنشن و انواع میوه و صیفی وراه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


رویان شناسی

رویان شناسی. [ش ِ] (حامص مرکب) جنین شناسی. معرفهالجنین. (فرهنگ فارسی معین). امبریولوژی. (لغات فرهنگستان). شناخت جنین.


ماهی رویان

ماهی رویان. (اِخ) جوالیقی در المعرب ذیل مهرقان آرد: این کلمه معرب ماهی رویان است و در حاشیه ٔ همان کتاب آمده: رویان در نسخه ٔ اصل بدون نقطه و در نسخه ٔ دیگر به جای «یان « »بان » بوده است و چنانکه در قاموس آمده «یان » درست است و عبارت قاموس و شرح آن چنین است «مهرقان [م ُ رُ] و [م َ رَ]، صاغانی گوید که ضبط دوم اصح است، و مهرقان [م ُ رَ]» از نامهای دریاست یا جایی که در آن آب جریان یابد و سپس خشک گردد و گوش ماهیها در آن بمانند. و مُهرقان شهری است در ساحل بصره که معرب «ماهی رویان » است یعنی کسانی که روی آنان همچون ماهی باشد و اگر معرب «ماه رویان » باشد معنی آن چنین است: کسانی که روی آنان چون ماه باشد. و جوالیقی از مهرقان اسم شهر را اراده کرده است. - انتهی. اما مهرقان مربوط به ری است و ضبط صحیح آن که بندری بوده است در ساحل خلیج فارس، مهروبان می باشد و امروزه خرابه های آن نزدیک بندر دیلم واقع است. و رجوع به ماهی روبان و مهروبان شود.

فارسی به انگلیسی

رویان‌

Child, Embryo

گویش مازندرانی

رویان

رویان، ولایت وسیعی از ناحیه ی کوهستانی تبرستان در بخش غربی...

فرهنگ معین

رویان

(ص فا.) روینده، (اِ.) جنین. [خوانش: (رُ نَ) [ع.] (اِمص.)]

فرهنگ عمید

رویان

(زیست‌شناسی) جنین،
(صفت) = روییدن


رویان شناسی

جنین‌شناسی،

فارسی به عربی

رویان

جنین

حل جدول

رویان

پژوهشگاه شبیه سازی کشورمان

جنین


خوب رویان

ابراج

فرهنگ فارسی هوشیار

رویان

‎ (صفت) روینده، (اسم) جنین.

معادل ابجد

رویان

267

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری