معنی رویداد
فرهنگ معین
(اِ.) (اِمص.) واقعه، حادثه.
فرهنگ عمید
آنچه رخ داده، واقعه، حادثه، پیشامد،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
اتفاق، امر، پیشامد، رخداد، عارضه، قضیه، ماجرا، واقعه
فارسی به انگلیسی
Affair, Circumstance, Development, Episode, Event, Happening, Incident, Occasion, Occurrence
فارسی به ترکی
olay
فارسی به عربی
حدث، حدوث، ظرف، مرور
فرهنگ فارسی هوشیار
بیان کار و کردار، ماجرا
فارسی به آلمانی
Das ereignis, Das happening [noun], Die veranstaltung [noun]
واژه پیشنهادی
ویزا
معادل ابجد
225