معنی ریزبین

لغت نامه دهخدا

ریزبین

ریزبین. (نف مرکب) که موجودات ریز را ببیند. || (اِ مرکب) میکروسکوپ. (یادداشت مؤلف) (فرهنگ فارسی معین). خردبین. (فرهنگ رازی).

فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

فرهنگ معین

ریزبین

(اِ.) میکروسکوپ.

فرهنگ عمید

ریزبین

[مجاز] ریزبیننده، دارای دقت زیاد،
(اسم) میکروسکوپ،

فرهنگ فارسی هوشیار

ریزبین

میکروسکوپ، خردبین

انگلیسی به فارسی

microscope

ریزبین


Microscope

میکروسکوپ - ریزبین

کلمات بیگانه به فارسی

دقیق

ریزبین

واژه پیشنهادی

دقیق

ریزبین

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ذره بین

ریزه بین، ریزبین

معادل ابجد

ریزبین

279

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری