معنی ریسمان باز
لغت نامه دهخدا
ریسمان باز. [مام ْ] (نف مرکب) رسن باز. دارباز. (آنندراج). بندباز. آنکه به روی طناب بازی می کند و می رقصد. (ناظم الاطباء):
نغمه در محفل تماشایش
ریسمان باز تار طنبور است.
سعید اشرف (از آنندراج).
رجوع به رسن باز شود.
حل جدول
فیلمی از مهرشاد کارخانی
معادل ابجد
371