معنی رینه

لغت نامه دهخدا

رینه

رینه. [رَ ن َ] (اِخ) قصبه ٔ مرکز بخش لاریجان شهرستان آمل. 1800 تن سکنه دارد. آب آن ازچشمه سار و محصول عمده ٔ آنجا غلات و لبنیات و حبوب و میوه است. در تابستان عده ای از تهران و مازندران به این ده می آیند. از ادارات دولتی بخشداری، بهداری، دارایی و پاسگاه نگهبانی بخش دارد. راه آن از طریق رودهن و گردنه ٔ مبارک آباد ماشین رو است. و همه روزه به تهران رفت وآمد دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).

حل جدول

رینه

ییلاق آمل

گویش مازندرانی

رینه

نام دهکده ای در بالا لاریجان آمل

معادل ابجد

رینه

265

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری