معنی رییس
حل جدول
سرور، رهبر، لیدر، سرپرست، پیشوا
رییس کاروان
قافله سالار، کاروان سالار
رییس حزب
لیدر
رییس طباخان
سرآشپز
رییس دربار
آقاسی
رییس پاسبانان
سرپاس
رییس پلیس
کلانتر
فارسی به ترکی
bşk.
عربی به فارسی
رءیس کارفرما , ارباب , برجسته , برجسته کاری , ریاست کردن بر , اربابی کردن (بر) , نقش برجسته تهیه کردن , برجستگی , فرنشین , رءیس , ریاست کردن , اداره کردن , سر , پیشرو , قاءد , سالا ر , فرمانده , عمده , مهم , کله , راس , عدد , نوک , ابتداء , انتها , دماغه , دهانه , عنوان , موضوع , منتها درجه , موی سر , فهم , خط سر , فرق , سرصفحه , سرستون , سر درخت , اصلی , سرگذاشتن به , دارای سرکردن , ریاست داشتن بر , رهبری کردن , دربالا واقع شدن , رءیس جمهور , رءیس دانشگاه , مایه , مدیر , بالا یی , بالا تر , مافوق , ارشد , برتر , ممتاز
رییس الجلسة
میانجی , مدیر , ناظم , تعدیل کننده , کند کننده
رییس البلدیة
حاکم , شهردار (درهلند یاالمان) , اعضای شهرداری , شهردار
رییس الاساقفة
اسقف اعظم , مطران
رییس الدیر
راهب بزرگ , رءیس راهبان
رییس العمال
سرکارگر , سرعمله , مباشرت کردن
معادل ابجد
280