معنی رییس جمیز باند
حل جدول
فرهنگ معین
نوار، رشته، محل فرود هواپیما: باند فرودگاه، دسته، گروه: باند دزدان. [خوانش: [فر.] (اِ.)]
لغت نامه دهخدا
باند. (فرانسوی، اِ) خسته بند. (یادداشت مؤلف). پارچه ای لطیف و تمیز که زخم را بدان بندند. بافته که عضو شکسته و یا خسته را پس از پانسمان و دواگذاری بدان بندند که از گرد و خاک و هوا محفوظ بماند. || پارچه و یا نخی که بدان هر چیزی را بندند. || بسته و توده از هرچیز، چون بسته و توده ٔ کاغذ و امثال آن. || مأخوذ از فرانسوی، گروه و دسته ای که هدف و مقصود خاص دارند. جمعی که گرد هم آیند و برای انجام دادن کاری هریک وظیفه ای بعهده گیرند. مثل، باند قاچاقچی. باند هروئین ساز و هروئین فروش، باند بچه دزدها و... باندبازی، دسته بندی. || باریکه ای آسفالت شده از زمین فرودگاه که هواپیما بر آن فرود آید.
فرهنگ عمید
نوار دراز پارچهای که برای بند آوردن خونریزی، محفوظ نگه داشتن زخم، یا بیحرکت نگهداشتن اندام، روی قسمت آسیبدیده بسته میشود،
گروهی از افراد که برای انجام اعمال غیرقانونی، سازمان یافتهاند،
مسیرهای موازی در جاده که بهوسیلۀ نرده یا خطکشی متمایز شدهاند،
بلندگوهای وسایل صوتی و تصویری،
مترادف و متضاد زبان فارسی
جماعت، جمعیت، جوخه، حزب، دسته، گروه، هیات، خطسیر، گذرگاه، فرودگاه، مطار، نوار، رشته، لفافه، موجرادیو، طول موج، هر یک از بلندگوهایسیستم صوتیتصویری
فارسی به انگلیسی
Bandage, Circle, Clique, Cohort, Crowd, Faction, Inner Circle, Ring, Strip
فرهنگ فارسی هوشیار
پارچه ای لطیف وتمیز که با آن زخم را میبندند، لفافه، نوار
فرهنگ واژههای فارسی سره
فرنشین، سرپرست، کارفرما
عربی به فارسی
رءیس کارفرما , ارباب , برجسته , برجسته کاری , ریاست کردن بر , اربابی کردن (بر) , نقش برجسته تهیه کردن , برجستگی , فرنشین , رءیس , ریاست کردن , اداره کردن , سر , پیشرو , قاءد , سالا ر , فرمانده , عمده , مهم , کله , راس , عدد , نوک , ابتداء , انتها , دماغه , دهانه , عنوان , موضوع , منتها درجه , موی سر , فهم , خط سر , فرق , سرصفحه , سرستون , سر درخت , اصلی , سرگذاشتن به , دارای سرکردن , ریاست داشتن بر , رهبری کردن , دربالا واقع شدن , رءیس جمهور , رءیس دانشگاه , مایه , مدیر , بالا یی , بالا تر , مافوق , ارشد , برتر , ممتاز
رییس البلدیة
حاکم , شهردار (درهلند یاالمان) , اعضای شهرداری , شهردار
رییس الجلسة
میانجی , مدیر , ناظم , تعدیل کننده , کند کننده
بیوگرافی
مخلوق ایان فلمینگ، نویسنده انگلیسی رمانهای جاسوسی است. باند پدیدهای خلقالساعه نبود و ریشه در سنتهای ادبیات جاسوسی انگلستان داشت. در این زمینه از دیرباز دو جریان متفاوت قابل تشخیص است: 1- جریان واقعگرا که نمونههای مطرحش آثار سامرست موآم، گراهام گرین و جان لوکاره است. 2- جریان حادثهپرداز که از آن میتوان به ریچارد هانی مخلوق جان باکان اشاره کرد. «باند» جهت مبارزه با مرد قدرتمندی که جاهطلبیهایی بزرگ و خطرناک در سر دارد، وارد عمل میشود. در طول فیلم سر و کله دختری پیدا میشود که به او دل میبازد. «اِم» رئیس جیمز باند مردی سالخورده و مجرب با اخلاق ماکیاولی که در واقع هدایتگر اوست. باند در دهه 1960 یک چهره جهانی پیدا کرد. «آلبرت ر.بروکولی» شخصیت گردآورنده همه استعدادهای خانواده باند میباشد. پس از درگذشت بروکولی دخترش باربارا و پسرخوانده او ویلسن، نقش او را در سرپرستی این مجموعه به عهده گرفتند.
معادل ابجد
397