معنی زادگاه

لغت نامه دهخدا

زادگاه

زادگاه. (اِ مرکب) مولد. وطن. محل تولد. رجوع به زاد شود.

فرهنگ معین

زادگاه

(اِمر.) محل تولد، وطن، میهن.

فرهنگ عمید

زادگاه

جای زاییده شدن، محل تولد، مولد، وطن، میهن، زادنگاه،

حل جدول

زادگاه

زادبوم، میهن، وطن

مترادف و متضاد زبان فارسی

زادگاه

زادبوم، مسقطالراس، مولد، میهن، وطن

فارسی به انگلیسی

زادگاه‌

Birthplace, Country, Home, Hometown, Matrix, Source

فارسی به عربی

زادگاه

محل المیلاد

فرهنگ فارسی هوشیار

زادگاه

وطن، محل تولد

واژه پیشنهادی

زادگاه

دیار

سرزمین مادری

موطن - میهن -سرزمین -زاد بوم-

معادل ابجد

زادگاه

38

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری