معنی زبان شناسی
لغت نامه دهخدا
زبان شناسی. [زَ ش ِ] (حامص مرکب) زبان شناسی علمی است که درباره ٔزبانها و مظاهر مختلف آن بحث میکند. این علم از چگونگی ساختمان زبانها، از تاریخ آنها و از روابط آنها با سایر فعالیتهای بشری و بالعکس و تأثیر متقابل این فعالیت ها در زبان سخن میگوید. زبانشناسی علمی است تحلیلی که از خیلی جهات شبیه به ریاضیات و از طرف دیگر خود یکی از شعب علوم اجتماعی و شاخه ای از مردم شناسی میباشد. از این نقطه نظر، زبان جزئی از اعمال انسانی است و زبان شناسی علمی است که از رابطه ٔ بین زبان و معارف بشری بحث میکند و منابع خود را از ادبیات وسایر مخلوقات هنری میگیرد. زبان شناسی را میتوان بعنوان یک روش علمی در مطالعه ٔ مطالب زیر بکار برد: در تاریخ و بسط آن از قدیم تا زمان حال در نقاط مختلف عالم، در اصوات و اشکال مختلف زبانها، در روابط میان زبانها، در بکار بردن آن در مسائل آموزش و پرورش. برای دقت در مظاهر دیگر زبان شناسی باید به مباحث فقه اللغه، فونتیک، گرامر، فولکلور و بحث دلالت رجوع کرد، گرچه پاره ای از آنها خود موضوع بحثی مستقل می باشد.
فرهنگ معین
(~. ش) (اِمر.) علمی که به مطالعه زبان می پردازد.
فرهنگ عمید
علمی که دربارۀ زبانهای مختلف، چگونگی ساختمان و اصوات و اشکال هر یک، و ارتباط میان آنها بحث میکند،
حل جدول
لغویون
فارسی به انگلیسی
Linguistics
فارسی به ترکی
dilbilim, filoloji
فرهنگ فارسی هوشیار
علمی است که درباره زبانها و مظاهر مختلف آن بحث میکند
معادل ابجد
481