معنی زبان یهود

حل جدول

زبان یهود

عبرانی

عبری

لغت نامه دهخدا

یهود

یهود. [ی َ] (اِخ) یهودا. نام برادر یوسف (ع). (منتهی الارب). رجوع به یهودا شود.

یهود. [ی َ] (اِخ) عبرانیان در هنگام تشکیل دو دولت، یکی را اسرائیل و دیگری را یهود نامیدند. (از قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به عبرانیان شود. || ج ِ یهودی. (زمخشری) (دهار) (السامی فی السامی) (منتهی الارب). یهودان. جهودان. کلیمیان. (یادداشت مؤلف). جهودان. (آنندراج).

یهود. [ی َ] (اِخ) شهری از شهرهای دانیال بود که فعلاً آن را یهودیه گویند، به مسافت 10 میل در مشرق یافا و دارای 000، 100 تن نفوس است. (از قاموس کتاب مقدس).

یهود. [ی َ] (اِخ) قوم موسی، بدان جهت این نام نهادند که موسی گفت:اًنا هُدْنا الیک، یعنی ما با تو رجوع کنیم و ایشان هفتادویک فرقه اند. (نفائس الفنون). اعجمی معرب است و آنان منسوبند به یهوذابن یعقوب، پس یهود خوانده شدند و با دال معرب شد. (ازالمعرب جوالیقی ص 357). جهود و تیداک و چغود و کسی که متدین به دین حضرت موسی باشد. مردمان جهود. ج، یُهْدان. (ناظم الاطباء). نام قومی از سامیان که موسی پیامبر آن قوم را از مصر به شام برد. جهود. کلیمی. بنی اسرائیل. یهودی. (یادداشت مؤلف). قوم یهود را عبرانیان نیز گویند و این کلمه از عابر به معنی گذرنده مشتق است و یا از عابر مشتق است که جد ابراهیم خلیل بود و به روایتی چون حضرت ابراهیم از گذرگاه فرات گذشته و به اراضی فلسطین درآمد، کنعانیان او را عبرانی لقب دادند. همچنین این قوم را در نسبت به حضرت یعقوب، بنی اسرائیل گویند زیرا اسرائیل لقب حضرت یعقوب است. تاریخ سیاسی قوم یهود را به هفت دوره تقسیم می کنند:
1- از ابراهیم خلیل تا موسی، دوره ٔ توقف چهارصدساله در مصر.
2- از موسی تا شائول، دوره ٔ خلاصی بنی اسرائیل از عبودیت مصر و بعثت حضرت موسی در کوه سینا و چهل سال گردش قوم در دشت.
3- از شائول تا تقسیم مملکت یهود که تخمیناً 120 سال و شامل دوران ترقی یهود تحت سلطنت داود و سلیمان است.
4- از تقسیم مملکت تا انتهای تألیف عهد قدیم که تقریباً 500 سال طول کشید و شامل وفات سلیمان و انقراض سلطنت اسرائیل است.
5- از مراجعت از اسیری تا بعثت مسیح.
6- از آمدن مسیح تا انهدام اورشلیم.
7- از انهدام اورشلیم به بعد که یهودیان در جهان پراکنده شدند تا این زمان (زمان تألیف کتاب) حدود دوازده میلیون یهودی در سراسر گیتی زندگی می کنند. (از قاموس کتاب مقدس):
خوش خوش چو یهود پاره ٔ زرد
بر ازرق آسمان زند صبح.
خاقانی.
کآن دوستی و دشمنیی کاین چنین بود
از عادت یهود و نصاری دهد خبر.
خاقانی.
و رجوع به اسرائیل شود.
- شرب الیهود، شراب خوردن در پنهانی. (ناظم الاطباء).
- || آشامیدنی با پلشتی.
- || تصرف در مال غیر و غارت. رجوع به ترکیب شرب الیهود در ذیل شرب شود.


باستان یهود

باستان یهود. [ن ِ ی َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) تاریخ یهود. (ناظم الاطباء).


کافور یهود

کافور یهود. [رِ ی َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) ریحان الکافور. کافوریه. اقحوان. رجوع به کافور یهودیه شود.


گور یهود

گور یهود. [ی َ] (اِخ) دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 25000 گزی شمال سنقر، کنار راه فرعی سنقر به گردکانه. دامنه و سردسیر و دارای 140 تن سکنه است. آب آن از چشمه است. محصول آن غلات و حبوب و توتون و شغل اهالی زراعت و قالیچه و جاجیم و پلاس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


زبان

زبان. [زَب ْ با] (اِخ) پدر محمدبن زبان راوی است. (از قاموس) (تاج العروس) (منتهی الارب). رجوع به محمدبن زبان شود.

فرهنگ معین

یهود

(یَ) [ع.] (اِ.) بنی اسرائیل، پیروان حضرت موسی.

فرهنگ عمید

یهود

یهودی،
بنی‌اسرائیل، پیروان حضرت موسی،

فارسی به انگلیسی

یهود

Israel

فرهنگ فارسی هوشیار

یهود

بنی اسرائیل، پیروان حضرت موسی (ع) (اسم) کسی که دریهودیه متولدشده باشد، کسی که ازعقاب ساکنان آن ناحیت بود. یهوت

فرهنگ فارسی آزاد

یهود

یَهُود، بنی اسرائیل، پیروان حضرت موسی، (در قدیم و در ابتدا به کسانی اطلاق می شد که اهل یهودیّه (Judia) بودند و بعد به تدریج به همه بنی اسرائیل یا پیروان حضرت موسی اطلاق شد)،

معادل ابجد

زبان یهود

85

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری