معنی زغن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(زَ غَ) (اِ.) پرنده ای است گوشتخوار از دسته بازها اما کوچک تر از باز.
فرهنگ عمید
پرندهای شبیه کلاغ و کمی کوچکتر از آن که جانوران کوچک را شکار میکند، موشربا، چوژهربا، گوشتربا، گنجشک سیاه، خادوخات، غلیواج، کلیواج، کلیواژ، پندو جنگلاهی، چنکلاهی، چنگلانی،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
خاد، خرجل، زاغ، غراب، کلاغ
فارسی به عربی
طائره ورقیه
تعبیر خواب
اگر بیند که زغن مطیع و فرمانبردار او است. دلیل که از پادشاه مال و نعمت و بزرگی یابد. اگر بیند زغن او مطیع نیست و شکار نمیکرد، دلیل که او را غلامی بود که به درجه مهتری رسد. اگر این خواب را زنی بیند و آبستن بود، دلیل است او پسری اید و پادشاه شود. اگر بیند که زغن از دست او بپرید، دلیل که اگر زن آبستن بود، فرزند مرده آورد یا طفلی از وی از دنیا برود. - محمد بن سیرین
دیدن زغن درخواب بر چهار وجه است. اول: پادشاه متواضع. دوم: بزرگواری. سوم: فرزند. چهارم: مال و نعمت. - امام جعفر صادق علیه السلام
گویش مازندرانی
کسی که ریزش خلط بینی اش زیاد است
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) پرنده ایست از راسته شکاریان روزانه از دسته بازها که در حدود هفت گونه از آن شناخته شده و همه متعلق به نواحی گرم و معتدل آسیا و اروپا و افریقا هستند. زغن جزو بازهای متوسط القامه است و بسیار متهور و چابک و تند و حمله و قوی و خونخوار است دم وی دو شاخ است. او همه پستانداران کوچک مخصوصا جوندگان را شکار میکند موش گیر غلیواج پرآذران خاد جنگلاهی چنگلاهی جنگلاجی کور کور.
معادل ابجد
1057