معنی زلم زیمبو

لغت نامه دهخدا

زلم زیمبو

زلم زیمبو. [زَ ل َ ب ُ] (اِ) لوازم غیرمفید و بیهوده و کم فایده و خوارمایه و اندک بها که در هر خانه ٔ قدیمی یافت میشود. (فرهنگ عامیانه ٔ جمال زاده). زلم زینبو. دنگ و فنگ. آلنگ دولنگ. پیرایه ها و فضولی بی تناسب و ناموزون. زینت های بسیار و بی جای زاید. زوائد افزوده ٔ بی فایده بر چیزی. زینت های نامطبوع. (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا). || نغمه و ساز و آواز. (فرهنگ رازی ص 79).

فرهنگ معین

زلم زیمبو

(زَ لَ بُ) (اِمر.) (عا.) اسباب و آلات بازیچه مانند و غالباً زاید که برای زیور به خود می آویزند یا بی هوده در جایی نگه می دارند.

حل جدول

زلم زیمبو

هر نوع زیورآلات نازل و نامناسب و جورواجور

شل و ول و خرت و پرت.

شل و ول و خرت و پرت، هر نوع زیورآلات نازل و نامناسب و جور واجور

فارسی به انگلیسی

زلم‌ زیمبو

Bauble, Frill, Frippery, Gewgaw, Gimcrackery, Knickknack, Toy, Trappings, Trinket, Trumpery

فرهنگ عوامانه

زلم زیمبو

به معنی شل و ول و خرت و پرت است.

معادل ابجد

زلم زیمبو

142

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری