معنی زمینها

حل جدول

زمینها

اراضی

فرهنگ فارسی هوشیار

ارضین

(تک: ارض) زمینها هفت لایه ی زمین در باور پیشینیان (اسم) جمع: ارض (درع. در حالت نسبی و جری) یا زمینها سبع. هفت طبقه زمین.


جیر جیرک

(اسم) حشره ای از راسته راست بالان که همه چیز خوار است و اکثر بمناسبت زندگی بحالت انزوا بالهایش را از دست داده. این حشره در زیر زمینها و باغها و مزارع فراوان است. الی ورجه. جیک صرار.


گندی

‎ بدبویی تعفن: و از آبها ء گنده شده و زمینها ء پوسیده بر نیستانها و شورستانها مگس و پشه انگیزد تا گندی و پلیدی از آنجایها دفع شود، بی لیاقتی بی شخصیتی: من در عمرم آدمی باین گندی ندیدم.


ته نشسته

‎ (اسم) راسب شده رسوب یافته ته نشین شده بصورت رسوب در آمده، زمینها و سنگهایی که نتیجه رسوب مواد محلول یامعلق آب دریاهاستسنگها و طبقاتی از زمین که در نتیجه رسوب مواد موجود در آب دریا و رود خانه ها بوجود آمده اند رسوبی.


همت کردن

کوشیدن خواستن (مصدر) قصدکردن اراده کردن کعب الاحبار گفت: یک روز ابلیس بیامد و این ماهی را گفت هیچ دانی که در پشت تو از زمینها و کوهها و حیوانات چه نهاده است اگر خویشتن بجنبانی همه ریخته شود ماهی همت کرد که چنان کند. . .

لغت نامه دهخدا

دروزن

دروزن. [دَ؟] (اِخ) ذکر ماسح و سوادی که در آن مقادیر مساحت شده ٔ زمینها را ثبت کند. (مفاتیح، در مواضعات ذکور و دفاتر).


امهدة

امهده. [اَ هَِ دَ] (ع اِ) ج ِ مِهاد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). زمینها. || گاهواره ها. || بسترها. || گستردنیها. (از آنندراج). و رجوع به مهاد شود.


ریافة

ریافه. [ف َ] (ع اِمص) علم الریافه؛علم استنباط آب است در زمینها بواسطه ٔ بعض امارات که دلالت بر وجود آب کند. (از کشف الظنون ج 1 ص آخر).


باغچه بند

باغچه بند. [چ َ / چ ِ ب َ] (نف مرکب) باغبان یا کارگری که زمینها را بباغچه ها بخش کرده مرز بندد. و رجوع به باغچه بندی و باغچه بندی کردن و باغچه شود.


حزر کردن

حزر کردن. [ح َ ک َ دَ] (مص مرکب) تخمین زدن. حدس زدن: تا اصلی و دستوری بود مسّاح و زمین پیمای را مساحت کردن و زمینها پیمودن و حزر کردن موضع را. (تاریخ قم ص 107).


بطایح

بطایح. [ب َ ی ِ] (ع اِ) بطائح. ج ِ بطیحه. (ناظم الاطباء) (آنندراج). رجوع به بطائح و بطیحه شود. زمینها که در آن آب جمع شده باشد و بفارسی مرداب گویند. رجوع به خاندان نوبختی ص 26 و بطائح و بطیحه، و آنندراج شود.


حایط

حایط. [ی ِ] (ع اِ) مراد زمینی است در داخل شهر که اطراف آن دیوار کشیده باشند و در آن زراعت کنند. این گونه زمینها را امروزدر سبزوار حَیَط بر وزن نمط و در مشهد حَیطه بر وزن بیضه گویند. (حواشی تاریخ بیهق از بهمنیار ص 332).

آیه های قرآن

وَأَوْرَثَکُمْ أَرْضَهُمْ وَدِیَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضًا لَّمْ تَطَؤُوهَا وَکَانَ اللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرًا

و زمینها و خانه‏ها و اموالشان را در اختیار شما گذاشت، و (همچنین) زمینى را که هرگز در آن گام ننهاده بودید؛ و خداوند بر هر چیز تواناست!


و اورثکم ارضهم و دیارهم و اموالهم و ارضا لم تطؤها و کان الله على کل شی‏ء قدیرا

و زمینها و خانه‏ها و اموالشان را در اختیار شما گذاشت، و (همچنین) زمینى را که هرگز در آن گام ننهاده بودید؛ و خداوند بر هر چیز تواناست!

معادل ابجد

زمینها

113

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری