معنی زهرها

حل جدول

زهرها

سموم

مترادف و متضاد زبان فارسی

سموم

سم‌ها، زهرها، بادگرم مهلک، باد زهرآگین

فرهنگ فارسی هوشیار

سمومات

جمع سموم جمع الجمع: سم زهرها.


سمام

تند و سبک (تک: سم) زهرها، سوراخ ها


زهر شناس

(صفت) کسی که در شناسایی انواع زهرها و سموم تخصص دارد.


سموم

زهرها، جمع سم باد گرم، برخی گفته اند سموم مخصوص روزست و گاه به شب و حرور مخصوص شب و گاه بروز آید


تریاق

معرب تریاک و آن دوائی مرکب است معروف که چند را کوفته و با شربت آمیزند داروئی است که مضرات زهرها را دفع میکند


زهرمار

سمی که از نیش مار بر آید و اغلب کشنده است و امروزه از انواع این زهرها در داروسازی استفاده می نماید


زهر شناسی

علم به کیفیات انواع سموم دانشی که درباره آثار زهرها در بدن موجودات زنده بحث میکند و طرق معالجه آن را نشان میدهد سم شناسی.

فرهنگ فارسی آزاد

سموم-سمام

سُمَوْم- سِمام، سم ها- زهرها- سوراخها (مفرد: سُِمّ)

فرهنگ معین

سموم

(سُ) [ع.] (اِ.) جِ سم، زهرها.


توکسی کولوژی

(تُ کُ لُ) [فر.] (اِ.) شاخه ای از دانش که به مطالعه زهرها و کنش های آن ها و ترکیب و خواص آن ها می پردازد، سم شناسی. (فره).

لغت نامه دهخدا

تریاقات

تریاقات. [ت َ / ت ِرْ] (ع اِ) تریاق، فادزهرها و داروهای دافع سم:
زهرها هر چند زهری می کنند
زود تریاقاتشان برمی کنند.
مولوی.


حجرالحمار

حجرالحمار. [ح َ ج َ رُل ْ ح ِ] (ع اِ مرکب) مهره ٔ خر. سپید و بزرگ و درشت میباشد و در پس گردن بعض خران یافت شود. دفع زهرها کند. (نزههالقلوب حمداﷲ مستوفی).


بوجا

بوجا. (اِ) گیاهی است که با بیش روید و تریاق وی است و از جمله ٔ زهرها و بیخ آن جدوار است. (بحر الجواهر). گویند حشیشی است که با بیش میروید. (فهرست مخزن الادویه).

معادل ابجد

زهرها

218

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری