معنی زورنیم
لغت نامه دهخدا
زورنیم. [زَ وَ] (اِ) پارچه ای راگویند که به اندام خاصی از جانب پشت بر گریبان جامه دوزند. (برهان) (فرهنگ فارسی معین). پارچه ای بود که بر گریبان جامه از جانب پشت دوزند به جهت خوشایندگی و آنرا به ترکی الپاق خوانند. (جهانگیری) (از فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا) (از آنندراج). || پینه و وصله ٔ جامه. || تکه ای که برای فراخ کردن جامه در میان آن مندرج کنند. (ناظم الاطباء).
فرهنگ معین
(زَ وَ) (اِ.) پارچه ای که به اندام خاصی از جانب پشت بر گریبان جامه دوزند.
فرهنگ عمید
تکۀ پارچه که برای زینت در پشت یقۀ لباس میدوزند،
حل جدول
معادل ابجد
313