معنی زیرترین صدا در اپرا

حل جدول

فرهنگ عمید

اپرا

نمایش با ساز و آواز، تئاتری که در آن هنرپیشگان فقط شعر و آواز می‌خوانند،
[مجاز] محل اجرای این نوع نمایش،


صدا

آواز، بانگ: تو را که این همه بلبل نوای عشق زند / چه التفات بُوَد بر صدای منکر زاغ (سعدی: لغت‌نامه: صدا)،
آوازی که در کوه یا جای دیگر می‌پیچد و دوباره به گوش می‌رسد، آوازی که از انعکاس صوت به‌وجود می‌آید: این جهان کوه است و فعل ما ندا / سوی ما آید نداها را صدا (مولوی: ۴۳)،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

اپرا

تران هنما

فارسی به ایتالیایی

اپرا

lirica

فارسی به آلمانی

اپرا

Oper (f)

فرهنگ معین

اپرا

نمایشی که همراه با ساز و آواز و شعر باشد، محل اجراء این گونه نمایش ها. [خوانش: (اُ پِ) [فر.] (اِ.)]

فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

اپرا

اوبرا


زیرترین صدای مردانه

کونترالتو


اهنگ اپرا

اوبرا


مدیر اپرا

مدیر المسرح

فرهنگ فارسی هوشیار

اپرا

نمایشی که هنر پیشگان در آن فقط شعر و آواز بخوانند

بیوگرافی

اپرا وینفری

اپرا وینفری مجری، تهیه کننده، بازیگر، برنامه ساز، نیکوکار و به نوعی غول رسانه است که در سراسر دنیا شهرت بسزایی دارد. برنامه تلویزیونی اپرا وینفری از سال 1986 تا 2011 به عنوان بهترین برنامه محبوب بین المللی شناخته شد. بعد از این محبوبیت او توانست شبکه خصوصی خود را در تلویزیون راه اندازی کند.
اپرا وینفری کیست؟ اپرا گیل وینفری (Oprah Gail Winfrey) در 29 ژانویه 1954 در روستایی به نام کوشچوشکو واقع در ایالت می سی سی پی به دنیا آمد. وینفری در سال 1976 به بالتیمور رفت و در آنجا مجری یک برنامه گپ تلوزیونی شد، (برنامه ای که با مردم به گفتگو می پردازد). پس از آن توسط یک شبکه تلویزیونی در شیکاگو برای یک برنامه صبحگاهی استخدام شد. مدت ها بعد او برنامه محبوب خود "Oprah Winfrey" را ساخت و خود، مجری این برنامه شد. برنامه اپرا وینفری از سال 1986 تا 2011 به مدت 25 فصل ساخته شد و عنوان برترین برنامه را از آن خود کرد. همین اتفاق باعث شد تا او شبکه خود یعنی "Oprah Winfrey Network" را راه اندازی کند.
سال های اول زندگی اپرا وینفری پس از یک دوره آزار و اذیت در یک جامعه کوچک کشاورزی، جایی که توسط دوستان و بستگان مادرش مورد سواستفاده قرار می گرفت، به نشویل نقل مکان کرد تا با پدرش "ورنون" که یک آرایشگر و تاجر بود، زندگی کند. او در سال 1971وارد دانشگاه تنسی شد و در شبکه تلویزیونی و رادیویی نشویل مشغول به کار شد.
شروع کار پس از آن در سال 1976 به بالتیمور- مریلند، رفت و در آنجا مجری یک برنامه تلویزیونی به نام " TV chat show People Are Talking" شد. این برنامه مورد استقبال زیادی قرار گرفت و برای 8 سال روی آنتن ماند. بعد از آن اپرا به شیکاگو رفت و برنامه تلویزیونی صبحگاهی خودش را به نام "A.M Chicago" مجری گری کرد. یکی از رقبای اصلی او در آن زمان "فیل دوناهو" بود. بعد از چندین ماه اپرا توانست 100,000 نفر بیشتر از دوناهو، مخاطب جذب کند و رتبه خود را در رده بندی، از آخرین به اولین مجری پربیننده برساند. موفقیت او منجر به شهرت جهانی و دریافت یک نقش از سوی "استیون اسپیلبرگ" برای فیلم "رنگ ارغوانی" شد که توانست نامزد جایزه اسکار شود.
برنامه اپرا وینفری وینفری در سال 1986 برنامه اپرا وینفری را به عنوان یک برنامه اتحادیه ملی به اجرا درآورد. این برنامه در 120 کانال پخش شد و بالغ بر 10 میلیون تماشاگر داشت و توانست در سال اول پخش بالای 125میلیون دلار درآمد کسب کند که اپرا 30 میلیون دلار از آن مبلغ دریافت کرد. او خیلی زود مالکیت این برنامه را از ABC دریافت کرد و آن را تحت کنترل شرکت جدید خود به نام " Harpo Productions" قرار داد که موجب درآمد بیشتر از پیش برای او شد.
کاهش وزن یکی دیگر از دلایل شهرت بی اندازه اپرا وینفری کاهش وزن او است. او حدود 90 پوند وزن کم کرد که البته وزن ایده آل خودش 150 پوند بود. در سال 1995 او در دو ماراتون نیروهای دریایی در واشنگتن دی سی شرکت کرد. در پی این موفقیت، سرآشپز او رزی دیلی و مربی اش باب گرین هر دو کتاب هایی در زمینه رژیم و لاغری، نوشتند که توانستند فروش بسیار بالایی داشته باشند.
فعالیت های خیریه بنا به گفته مجله فوربز، اپرا وینفری به عنوان ثروتمندترین آمریکایی-آفریقایی قرن بیستم و تنها بیلیونر سیاه پوست در سه سال پیاپی شناخته شد. مجله زندگی او را به عنوان تاثیرگذارترین زن نسل خود معرفی کرد و مورد ستایش قرار داد. در سال 2005، هفته کسب و کار او را بزرگترین فرد بشر دوست در تاریخ آمریکا نامید. شبکه "Oprah`s Angle" بیش از 50 میلیون دلار برای برنامه های خیریه از جمله آموزش دختران در آفریقای جنوبی و نجات قربانیان طوفان کاترینا خرج کرد. در سال 1994 لایحه ای را که وینفری جهت تشکیل پایگاه اطلاعاتی ملی جهت محکومیت متجاوزان کودکان پیشنهاد کرده بود، امضا کرد.
سخنرانی مراسم گلدن گلوب در سال 2018 اپرا وینفری به عنوان اولین زن آفریقایی-آمریکایی موفق به دریافت جایزه Demille برای یک عمر دستاورد در مراسم گلدن گلوب شد. او در طی سخنرانی اش بعد از دریافت جایزه گفت: "من می خواهم همه دختران در اینجا بدانند یک روز جدید در افق است، در همین نزدیکی! و این روز جدید با وجود زنان موفقی که در همین سالن نشسته اند به پایان می رسد. همینطور مردانی که سخت مبارزه می کنند تا مطمئن شوند که آن ها رهبرانی هستند که ما را زمانی می برند که هیچکس مجبور نباشد بگوید: "من هم"! " سخنرانی اپرا چنان مورد استقبال مردم قرار گرفت که از او درخواست کردند در رقابت های ریاست جمهوری شرکت کند اما اپرا وینفری از این ایده صرف نظر کرد.
منبع: biography

لغت نامه دهخدا

صدا

صدا. [ص َ] (ع اِ) معرب «سدا» است و آن آوازی باشد که در کوه و گنبد وامثال آن پیچد و باز همان شنیده شود و در عربی نیز همین معنی را دارد. (برهان). بانگ که بر کوه افتد. (بحر الجواهر). آواز که از گنبد و کوه و چاه و غیره بازآید و مطلق هر آواز را نیز گویند. (غیاث اللغات). ابن الجبل. ابن الطود. ابنهالجبل. بنات رضوی. (المرصع). نوف.بانگ. پژواک. پژوال. چرنگ. صوت. آواز. در عربی صدی است. || (اصطلاح فیزیک) صدائی است که از انعکاس صوت بوجود می آید. به این قسم که چون امواج صوتی با سطح انعکاس تلاقی نمایند، منعکس میگردند و صدائی نظیر صدای اولی احداث مینمایند، شرط لازم برای اینکه صدا از صدای اصل تمییز داده شود اینستکه فاصله ٔ شخص تا سطح انعکاس لااقل هفده متر بوده باشد:
شجر کافور چون زاید نگوئی حکمتش با من
صدا از کوه چون آید چگونه نی شکر دارد.
ناصرخسرو.
وزآن شبدیز تندرشیهه ٔ او
زمانه پر صدا چون کوهسار است.
مسعودسعد.
هرچه گویم همی بر این سر کوه
پاسخ من همه صدا باشد.
مسعودسعد.
سقفش به صدا پس از دو هفته
بی هیچ مدد نشیدخوانست.
انوری.
گر ز غمم صد یکی شرح دهم پیش کوه
آه دهدپاسخم کوه بجای صدا.
خاقانی.
گر این فصل بر کوه خوانی همانا
که جز بارک اﷲ صدائی نیابی.
خاقانی.
اگر بکوه رسیدی روایت سخنش
زهی رشید جواب آمدی بجای صدا.
خاقانی.
آخر آوازی در کوهی دهی صدائی بازدهد. (سندبادنامه ص 54).
مگر طشت دوشینه کافتاده بود
بوقت سحرگه صدا داده بود.
نظامی.
صدائی برآورد کوه از نهفت
همان را که او گفته بد بازگفت.
نظامی.
این جهان کوه است و فعل ما ندا
بازگردد این نداها را صدا.
مولوی.
پرس پرسان کاین مؤذن کو کجاست
که صدای بانگ او راحت فزاست.
مولوی.
گوئی کدام سنگدل این پند بشنود
بر کوه خوان که باز بگوش آیدش صدا.
سعدی.
ترا که این همه بلبل نوای عشق زند
چه التفات بود بر صدای منکر زاغ.
سعدی.
گر برسد ناله ٔ سعدی به کوه
کوه بنالد بزبان صدا.
سعدی.
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند.
حافظ.
منزل سلمی که بادش هردم از ما صد سلام
پر صدای ساربانان بینی و بانگ جرس.
حافظ.
بانگ گاوی چه صدا بازدهد عشوه مخر
سامری کیست که دست از ید بیضا ببرد.
حافظ.
ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند
فضای سینه ٔ حافظ هنوز پر ز صداست.
حافظ.
ساقی بیا که عشق صدا می کند بلند
کآنکس که گفت قصه ٔ ما هم ز ما شنید.
حافظ.
ما می به بانگ چنگ نه امروز میکشیم
بس دور شد که گنبد چرخ این صدا شنید.
حافظ.
سنگین نمی شد این همه خواب ستمگران
می شد گر از شکستن دلها صدا بلند.
صائب.
شد فزون ناله و افغان من از بخت سیاه
سرمه حرفی است که گویند صدا میگیرد.
مخلص کاشی (از آنندراج).
چه موسم است که گر ناله می کند بلبل
صدای قهقهه در صحن باغ می پیچد؟
طالب آملی (از آنندراج).
و با برداشتن دادن، گرفتن، نشستن ترکیب گردد. رجوع به ذیل هر یک از این لغات شود.
- یک صدا، متحد، هم آواز. متفقاً.
- امثال:
شما اسم بگذارید تا ما صدا کنیم.
یک دست بی صداست، یعنی توفیق از آن جمعیت است. رجوع به امثال و حکم شود.
|| بوم. (منتهی الارب). رجوع به صدی شود. || تن مرده. رجوع به صدی شود. || دماغ. (منتهی الارب) (بحر الجواهر). رجوع به صدا شود.

معادل ابجد

زیرترین صدا در اپرا

1380

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری