معنی زینت کردن

لغت نامه دهخدا

زینت کردن

زینت کردن. [ن َ ک َ دَ] (مص مرکب) آرایش کردن و پیراستن و بزک کردن. (ناظم الاطباء). آراستن و پیراستن کسی یا چیزی را:
نه از بهر خود می ستانم خراج
که زینت کنم بر خود و تخت و تاج.
سعدی (بوستان).
بهار آمد و زینت باغ کرد
خزان را از این رهگذر داغ کرد.
ملاطغرا (از آنندراج).
رجوع به زینت و دیگر ترکیبهای آن شود.

حل جدول

زینت کردن

آراستن

پیرایش

فارسی به عربی

زینت کردن

زین، طابق

معادل ابجد

زینت کردن

741

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری