معنی زیپ

لغت نامه دهخدا

زیپ

زیپ. (انگلیسی، اِ) نوعی بست، مرکب از دو نوار قابل انعطاف دارای دندانه های فلزی یا پلاستیکی قابل در هم افتادن که بوسیله ٔ لغزاندن گیره ٔ کشویی در امتداد آنها میتوان آنرا باز یا بسته کرد. با لغزاندن گیره در یک جهت، نری و مادگی دندانه ها منظماً در هم می افتند و قفل می شوند وبا لغزاندن گیره در جهت مخالف دندانه ها از هم جدا وزیپ باز میشود... امروزه زیپ در لباس و انواع چمدانها و کیف ها و محفظه های چرمی و پلاستیکی بکار می رود و تا حد فراوانی جانشین تکمه و بعضی از انواع بستها و قفلها و سگکها شده است. (از دایره المعارف فارسی).

فرهنگ معین

زیپ

[از انگ.] (اِ.) وسیله ای است که برای به هم پیوستن دو لبه پارچه، چرم، مشماع، جیر و... به لباس، چمدان، ساک و... می دوزند. این وسیله متشکل از دو نوار باریک از جنس پارچه محکم است که از یک قاعده به یکدیگر وصلند و در طول آن ها یک ردیف دندانه منظم فلزی

فرهنگ عمید

زیپ

نوعی بست برای دوختن به ‌لباس به‌ جای دکمه و جادکمه و آن دونوار یا دوباریکۀ پارچه است که در کنار هرکدام دندانه‌های فلزی به‌اندازه‌های مختلف قرار دارد و با کشیدن گیرۀ متحرک دندانه‌ها درهم می‌افتد و با پایین کشیدن گیره دندانه‌ها از هم باز می‌شود،

حل جدول

زیپ

جانشین دکمه

فارسی به انگلیسی

زیپ‌

Fly, Slide Fastener, Zip, Zipper

فارسی به ترکی

زیپ‬

fermuar

گویش مازندرانی

زیپ

صدایی که از نوعی سوت سوتک گیاهی خارج شده و همانند صدای بره...

ترساندن، تهدید کردن

فرهنگ فارسی هوشیار

زیپ

یک نوع بست که برای دوختن بلباس بجای دگمه دوخته شود

فارسی به ایتالیایی

زیپ

cerniera

معادل ابجد

زیپ

19

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری